بى گمان، [خدا] بر مؤمنان در برانگيختن فرستادهاى از ميان خود ايشان، منت نهاده است، كه آياتش راى برايشان مىخواند و آنها راى پاكيزه مىگرداند و به ايشان، كتاب و حكمت مىآموزد، هرچند پيش از آن، در گمراهى آشكارى بودند».
2. حكمت عملى
حكمت عملى، برنامه عملىِ رسيدن به مرتبه انسان كامل است. از نگاه قرآن و احاديث، هم دانش و هم عملى كه مقدّمه تكامل انساناند، «حكمت» ناميده مىشوند، با اين تفاوت كه دانش، پلّه نخست تكامل، و عمل، پلّه دوم آن است. احاديثى كه حكمت را به فرمانبرى از خداوند متعال، مدارا با مردم، دورى از گناهان، و اجتناب از نيرنگْ تفسير كردهاند، به اين نوع از حكمت، اشاره دارند.[2]
3. حكمت حقيقى
حكمت حقيقى، نورانيّت و بصيرتى است كه در نتيجه به كار بستنِ حكمت عملى در زندگى، براى انسان، حاصل مىگردد. در واقع، حكمت علمى، مقدّمه حكمت عملى، و حكمت عملى، سرآغاز حكمتِ حقيقى است و تا انسان بدين پايه از حكمت نرسيده است، حكيمِ حقيقى نيست، هر چند بزرگترين استاد حكمت باشد.
حكمت حقيقى، در واقع، همان جوهر دانش و نورِ دانش و دانش نور
[1] آل عمران: آيه 164. نيز، ر. ك: بقره: آيه 129 و 151، جمعه: آيه 2.
[2] ر. ك: دانشنامه عقايد اسلامى: ج 2، معرفتشناسى/ بخش پنجم/ فصل يكم: معناى حكمت.