نام کتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى نویسنده : گروهى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 55
منعكس مىكنند كه از طغيان هيجانها در زندگى ما و افراد اطراف ما پديد آمدهاند. هيچ كس از اين موج هولناكِ برونريزى و تأسّف، دور نمىماند.
اين موج، به شيوههاى مختلف به زندگى ما راه پيدا مىكند». (ص 16- 17)
حال كه سرنوشت ما، با جوامعى چنين توسعهيافته، گره خورده است، بايد دو متغيّر را تا آنجا كه مىشود، دستكارى كرد: ابتدا تا حدّ امكان، فضاى زندگى شهرنشينى، صنعت، و ... را طورى طرّاحى كنيم كه عوامل ايجاد فشارهاى روانى را به حداقل برسانيم. اين بخش، خود، مباحث مفصّل و پيچيدهاى دارد كه بايد در جاى خود به آن پرداخت. متغيّر دوم، خود ما انسانها هستيم كه مىبايد ظرفيتهاى سازگارىِ تكتك افراد جامعه را بالا ببريم و از اين طريق، اين فنّاورى عظيم را در خدمت رفاه و آسايش و رشد و تعالى خويش به كار بريم.
كتاب هوش هيجانىِ دانيل گُلمن،[1] دقيقاً در همين زمينه نوشته شده است كه مىكوشيم تمام حرفهاى اساسى آن را، در اين مقاله مطرح سازيم.
اهداف نظريه هوش هيجانى
آقاى گلمن (نظريهپرداز «هوش هيجانى» و نويسنده كتاب مورد اشاره) معتقد است امروز، ما بهجايى رسيدهايم كه بايد براى كنترل معضلات و پيامدهاى پرخاشگرى، افسردگى و ... كه زندگى امروز ما را بهطور جدّى تهديد مىكنند، چارهاى بينديشيم؛ چرا كه با وجود سيستمهاى پيشرفته حمايت اجتماعى و امنيتى، باز هم آمار ناراحتىهاى روانى، رو به فزونى است و