responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى نویسنده : گروهى از نويسندگان    جلد : 1  صفحه : 230

پوشش زنان است. براى نمونه در كتاب «روت» مى‌خوانيم:

بوعز گفت: زنهار كسى نفهمد كه اين زن به خرمن آمده است. و گفت: چادرى كه بر توست، بياور و بگير. پس آن را بگرفت و او شش كيل جو پيموده، بر وى گذارد و به شهر رفت.[1] در مورد عروس يهودا مى‌خوانيم:

پس رخت بيوگى را از خويشتن بيرون كرد. بُرقعى به رو كشيد و خود را در چادرى پوشيد و به دروازه عينايم كه در راه تمنه است، بنشست.[2]

لزوم پوشاندن سر از نامحرمان‌

ويل دورانت مى‌نويسد:

اگر زنى به نقض قانون يهود مى‌پرداخت، چنان‌كه مثلًا بى‌آن كه چيزى بر سر داشت، به ميان مردم مى‌رفت، و يا در شارع عام، نخ مى‌رشت، يا بر هر سنخى از مردان، درد دل مى‌كرد، يا صدايش آن‌قدر بلند بود كه چون در خانه‌اش تكلّم مى‌نمود، همسايگانش مى‌توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مردْ حق داشت كه بدون پرداخت مهريه‌اى، او را طلاق دهد.[3] او همچنين مى‌نويسد:

... و به استعمال سرخاب و سرمه، نكوهيده مى‌شمردند. موافق‌


[1]. همان، كتاب روت، باب دوم، فقره 8- 10

[2]. همان، سفر پيدايش، باب 38، فقره 14 و 15

[3]. تاريخ تمدن، ويل دورانت، ج 12، ص 30. نيز، ر. ك: افق بينا( ماه‌نامه انجمن كليميان تهران)، ش 27( اسفند 84)

نام کتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى نویسنده : گروهى از نويسندگان    جلد : 1  صفحه : 230
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست