نام کتاب : انسان شناسى از منظر قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 53
36.امام على عليه السلام ـ چون آفرينش آنچه در آسمان هاست ، به پايان رسيد ـو در آن هنگام ، زمين خالى [از سكنه] بود و هيچ كس در آن نبود ـ ، به فرشتگان فرمود : «من در زمين ، جانشينى خواهم آفريد . فرشتگان گفتند : آيا در آن ، كسى را مى آفرينى كه در آن ، تباهى مى كند و خون مى ريزد ، در حالى كه ما تو را تسبيح و ستايش مى گوييم و تقديست مى كنيم؟ خدا فرمود : من چيزى مى دانم كه شما نمى دانيد» . پس ، خداوند جبرئيل عليه السلام را فرستاد و او از اديم (لايه رويين) زمين ، مُشتى خاك برگرفت و آن را با آب شيرين و شور ، خمير كرد ، و پيش از آن كه در او جان بدمد ، طبايع را در آن ، تركيب كرد . بنا بر اين ، آدم را از خاك اديم زمين آفريد ، از اين رو ، آدم نام گرفت ؛ زيرا كه چون با آب خمير شد به رنگ اديم [خاك ]در آمد .
37.امام صادق عليه السلام : آدم ، آدم ناميده شده ، چون از اديم (لايه رويين) زمين ، آفريده شد .
38.امام صادق عليه السلام : روح ، يكصد سال در سر آدم عليه السلام بود ، يكصد سال در سينه او ، يكصد سال در پشت او ، يكصد سال در ران هاى او ، و يكصد سال در ساق ها و پاهاى او . پس ، چون آدم عليه السلام سرِپا ايستاد ، خداوند به فرشتگان ، دستور سجده داد . و اين ، بعد از ظهر روز جمعه بود ، و فرشتگان ، تا عصر در حال سجده بر او بودند .
نام کتاب : انسان شناسى از منظر قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 53