نام کتاب : انسان شناسى از منظر قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 11
درآمد
واژه شناسى «انسان»
برخى از واژه شناسان ، كلمه «انسان» را از مادّه «انس» به معناى نمايان بودن و يا الفت گرفتن دانسته اند . ابن فارس ، در تبيين ريشه اين واژه مى گويد : الهَمزَةُ وَالنّونُ وَالسّينُ ، أصلٌ واحِدٌ ، وهُوَ ظُهورُ الشَّى ءِ ، و كُلُّ شَى ءٍ خالَفَ طَريقَةَ التَّوَحُّشِ . قالوا : الإِنسُ خِلافُ الجِنِّ ، و سُمّوا لِظُهورِهِم . يُقالُ : آنَستُ الشَّى ءَ إذا رَأَيتَهُ ... وَالاُنسُ : اُنسُ الإِنسانِ بِالشَّيءِ إذا لَم يَستَوحِش مِنهُ . [1] همزه و نون و سين، يك اصل معنايى دارد و آن ، آشكار شدن چيزى است و هر چيزى است كه مخالف طريقه توحّش باشد. گفته اند: «اِنس» ، خلاف «جن» است و انس ناميده شدن انسان ها به جهت آشكار بودنشان است. گفته مى شود : «آنَستُ الشَّى ءَ» ، زمانى كه آن را ديده باشى ... . اُنس، همدمى انسان با چيزى است ، زمانى كه از آن نرَمَد . اين تحليل از ريشه يابى معناى «انسان» ، نشان مى دهد كه از نگاه ابن