نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 94
پياده هشدار دهد که راهش را كج كند تا به او آسيبي نرسد. و معناي نسخه دوم اين است: براي سواره، شايسته نيست که پياده را مجبور کند از سر راهش کنار رود؛ بلکه سواره بايد راهش را کج کند. [1] فيض کاشاني نيز چنين ميگويد: معناي روايت نخست، اين است كه يکي از حقوق پياده بر سواره، اين است كه سواره او را بر مكان مركبش آگاه كند تا مواظب باشد. [2] علامه مجلسي که سعي کرده اين اختلاف را بزدايد، ميگويد: گويي عبارت «وفي نسخة أخري...»، سخن راويان كتاب الكافي است، و احتمال دارد سخن كليني باشد و ناشي از اختلاف در نسخههاي اصول که وي در دسترس داشته است. به هر حال، [مفاد] نسخه دوم، در جايي جاري است كه راه ديگري وجود داشته باشد و به سواره اين امكان را بدهد كه عنان مركبش را به سوي آن خم كند؛ ولي بر اساس نسخه اول، معناي حديث اين است كه براي سواره شايسته است پياده را هشدار دهد تا راهش را كج كند و بدو آسيب نرسد. حديث بعدي نيز مؤيد نقل دوم است و نقل اول گرچه ظهور بيشتري دارد، در برخي از نسخههاي كافي نيست. [3] مقصود مجلسي از «مؤيد»، اين روايت شيخ صدوق است: حدثنا أبي (رضي الله عنه) قال: حدثنا محمد بن يحيى العطار، عن محمد بن عبد الجبار، عن محمد بن إسماعيل بن بَزيع، عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «مِن الجورِ: قولُ الراكبِ للراجِلِ: الطريقَ!». [4]
اضطراب سند
[1] وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 11، ص 459.[2] الکافي، ج 6، ص 540، پاورقي شماره 2.[3] بحار الأنوار، ج 61، ص 215 ـ 214.[4] الخصال، شيخ صدوق، ص 3، ح 3: «خِصلةٌ مِن الجور».
نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 94