نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 86
را؛ چنانکه از انتهاي همين خبر بر ميآيد. معناي حديث اين است که مردم چنان خيانتکار ميشوند که کسي يافت نميشود تا بتوان درهم و ديناري را به او امانت سپرد.
نمونه نادرست
گاه برشمردن يک آسيب و ارائه نمونههاي متعدّد براي آن، موجب ميشود که در باره فراواني آن آسيب، مبالغه شود و برخي احاديث هم که دچار آن آسيب نيستند، از احاديث آسيبديده به شمار آيند. براي نمونه، برخي از شرحها و عبارتهاي شيخ صدوق، گاه چنان با متن روايات کتاب من لا يحضره الفقيه پيوند خورده، که تشخيص آنها مشکل است. [1] برخي از حديثپژوهان، موارد اين آسيب را در اين کتاب، فراوان دانستهاند؛ [2] اما تنها در سنجش با کتابهاي بسيار معتبر و منقَّحي مانند الکافي است که ميتوان درج در آن را «بيشتر» دانست؛ وگرنه، تعداد آنها در مقايسه با چندين هزار حديث موجود در خود کتاب اندک است. در هر حال، چه بسا پيروي از چنين ديدگاهي، موجب شود که احاديثي مانند حديث ذيل را آسيبزده بينگاريم و عبارت پاياني حديث را ـ تنها به دليل کاربرد اصطلاح «لا ينبغي» در زبان فقيهان ـ ، عبارت مؤلف کتاب، و نه جزء متن حديث، بخوانيم؛ در حالي که اين اصطلاح، در زبان امامان نيز به کار رفته و محدّثان پيش و پس از صدوق، مانند کليني و طوسي نيز حديث را با همين متن، نقل کردهاند. [3] متن روايت، چنين است: داوودبن سرحان عن أبي عبد الله قال: «لاأرَى الاعتكافَ إلّا في المسجدِ الحرامِ، أومسجدِ الرسول،أوفي مسجدٍ جامعٍ، ولايَنبغي لِلمُعتكِفِ أنْ يَخرُجَ مِن المِسجد الجامِع إلّا لِحاجة لا بُدَّ مِنها، ثم لا يَجلِسُ حتَّى يَرجِعَ، والمَرأةُ مِثلُ ذلك». [4]
[1] ر.ک: الفقيه، ج 2، ص 348، 372، 400 و 432؛ همان، ج 3، ص 203، 280 و 341.[2] ر.ک: توضيح المقال، ملّا علي کني، ص 283.[3] الكافي، ج 4، ص 176؛ تهذيب الأحكام، ج 4، ص 290.[4] الفقيه، ج 2، ص 185، ح 2091.
نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 86