responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى    جلد : 1  صفحه : 228

عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ قُلْتُ لِأبِي عَبْدِ اللهِ عليه السلام: و الَّذِينَ… يَقطعونَ ما أمَرَ اللهُ بِهِ أنْ يُوصَلَ[1] . قَالَ: «نَزَلَتْ فِي رَحِمِ آلِ مُحَمَّدٍ ـ عَلَيْهِ وَآلِهِ السَّلَامُ ـ وَقَدْ تَکونُ فِي قَرَابَتِكَ». ثُمَّ قَالَ: «فَلَا تَکونَنَّ مِمَّنْ يَقُولُ لِلشَّيْ ءِ إِنَّهُ فِي شَيْ ءٍ وَاحِدٍ». [2] عمر بن يزيد مي‌گويد: به امام صادق عليه السلام عرض کردم: «و کساني که … آنچه را خداوند به پيوستنش امر فرموده، مي‌گُسلند. [اين آيه، در باره چه مواردي است که خداوند پيوندشان را خواسته؟]. فرمود: «در باره پيوند با خاندان محمّد نازل شده است ـ که درود بر او و خاندانش باد ـ و البته چه بسا در باره [پيوند] خويشاوندي تو نيز [صادق] باشد». [3] امام سپس فرمود: «هرگز از آنان مباش که در باره بخشي [از قرآن] مي‌گويند: [فقط] در باره يک چيز است».

نمونه: نعمت جاويد

روايات بسياري، واژه «نعيم» را در آيه پاياني سوره تکاثر: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ، به معناي ولايت اهل بيت دانسته‌اند و نعمت‌هاي دنيايي مانند خور و خواب را حقيرتر از آن دانسته‌اند که خداوند آدمي را به خاطر آنها بازخواست کند. اين روايات، خداوند را به سان ميزباني دانسته‌اند که هرگز ميهمانش را به خاطر خوردني‌هايي که خود به وي تقديم نموده، بازخواست نمي‌کند. اما از سوي ديگر، واژه «نعيم» قابل صدق بر ديگر نعمت‌ها (به جز ولايت) است و برخي از روايات هم، به صراحت و يا به اشاره، آب و غذاي پاک و خوش‌گوار و يا فرزند را جزء نعمت‌ها بر شمرده‌اند. اين تعارض، هنگامي حل مي‌شود که انحصارِ پنداشته شده از هر دو دسته


[1] بقره/ 27 .

[2] الكافي، ج 2، ص 156، ح 28.

[3] طبق اين آيه، زيانكارانِ حقيقي، کسانى هستند كه پيمان خدا را مى شكنند، و آنچه را خداوند به پيوستنش امر فرموده، مي‌گُسلند، و در زمين به فساد مى پردازند. طبق اين سخن امام، خودداري از صله رحم نيز مي‌تواند انسان را از زيانکاراني سازد که در آيه نکوهش شده‌اند؛ گرچه بالاترين مرتبه آن، بريدن از اهل بيت است.

نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى    جلد : 1  صفحه : 228
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست