نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 191
ايرانيان و ديگر ملل فارس زبان، با معارف عميق و ژرف اخلاقي و توحيدىِ برگرفته از قرآن و حديث، واژه هاي قرآني يا حديثي بيشماري به زبان فارسى راه يافتند و حتي بسياري از آنها پُركاربردتر و روشن تر از معادل هاى فارسى خود گشتند. واژه هايى مانند: شُكر، محبّت، حيا، عقل، علم ـ در برابر: سپاس، مهر يا دوستي، شرم، خِرد و دانش ـ ، از اين قبيل اند. مهمتر اينکه برخي از اين واژهها به اقتضاي طبيعت پويا و دگرگون شونده زبان، معاني ديگري نيز به خود گرفتند و چه بسا معناي عربي خود را در زبان فارسي از دست دادهاند. چنين تحوّل گريزناپذيري، پيامدهاي فرهنگي و زبانشناختي بسياري دارد و گذشته از جنبههاي پسنديدهاش، گاهي زمينهساز لغزش پژوهشگران ميشود و بهويژه به درک درست معناي حديث، آسيب ميزند. فرآيند اين آسيب در کار با حديث، به اين گونه است که شباهت شكلى و شنيدارى برخى از واژه هاى عربى با واژه هاى فارسى، موجب ميشود که خواننده يا شنونده بپندارد كه مفهوم واژه عربىِ به کار رفته را ميداند و ديگر نيازي به مراجعه به کتابهاي لغت نميبيند، و در مرحله دوم، همان مفهوم فارسي واژه را در حديث مينشاند و آن را معنا ميکند.
نمونهها
قهرمانه
اين سخن امام على عليه السلام مشهور است که در نامهاي به فرزند برومندش فرمود: لا تُمَلِّكِ المَرأةَ ما جاوَزَ نفسَها، فإنَّ المرأةَ ريحانةٌ وليست بِقهرمانةٍ. [1] اموري را که برون از توان زن است، به او مسپار؛ زيرا زن چون گلي ظريف است، نه «قهرمانه». در فارسي، واژه «قهرمان» را به معناي پهلوان و فرد نيرومند، به کار ميبريم.