اجازه، ارزش تاريخى، رجالى دارد. اين ارزش يا فايده، در چهار زمينه آشكار مىشود:
1. اتّصال اسانيد
2. آگاهى از نام، نسب، كنيه و لقب راويان و مشايخ اجازه دهنده و كسانى كه وى احاديث را بر آنان خوانده است.
3. شناخت پارهاى از اوصاف و احوال راويان، مانند: شهادت مشايخ براى شاگردان و شهادت شاگردان براى مشايخ كه تأثيرى اساسى در قبول روايت از آنها و كسب وثوق و اطمينان به آنان دارد.
4. شناخت عصر راويان و زمان و مكان تحمّل احاديث توسّط آنها و شناخت برخى از معاصران آنها و بازشناسى افرادى كه در طبقه آنها قرار دارند.[1] در تاريخ حديث شيعه، عدّهاى جايگاه مشايخ اصلى اجازه را پيدا كردند و از آنها به سلسله جنبانان و كسانى كه سلسله اجازات به آنها پايان مىيابد، ياد شده است. اين افراد كه دوازده نفرند و همگى در سده چهارم و پنجم زندگى مىكردند، عبارتاند از:
ابو الفتح كراجكى (م 449 ق)، ابو العبّاس يا ابو الحسن نجاشى (م 450 ق)، ابو جعفر طوسى (م 460 ق)، شريف رضى (م 406 ق)، شريف مرتضى (م 436 ق)، شيخ مفيد (م 413 ق)، ابو القاسم جعفر بن قولويه قمى (م 367 ق)، شيخ صدوق (م 381 ق)، ابن ابى زينب كاتب نعمانى (م 345 ق)، ثقة الاسلام كلينى (م 329 ق)، ابن بابويه قمى (م 329 ق) و ابو عمر كشّى (م 329 ق).
3. تأليف
تأليف به معناى نگارش كتاب در باره يك موضوع يا در يك يا چند زمينه از دانشهاى اسلامى است. در اين دو سده، شيوه غالب در انتقال و آموزش، همين شيوه بوده است.