رى در سدههاى نخست دوره اسلامى، شهرى آباد و بزرگ بوده و گويا در سده هفتم، به خرابهاى تبديل شده است.[1] اهل رى تا سده سوم، بر مذهب سنّت و جماعت بودند. در اواخر سده سوم به سال 275 ق، احمد بن حسن ماردانى (مادرانى/ مادرايى) بر رى غالب شد و مذهب تشيّع را در آنجا آشكار كرد. وى به شيعيان احترام گذارد و شيعيان نيز او را تكريم كردند. عبد الرحمان بن ابى حاتم نيز كتابى در فضائل اهل بيت عليهم السلام نگاشت و آن را به ماردانى تقديم كرد.[2] پيش از مادرانى هم شيعيانى در رى زندگى مىكردند؛ اگرچه شمار آنها اندك بود، مانند: حضرت عبد العظيم حسنى از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادى عليهم السلام و نيز شمارى از محدّثان كه در كتب حديث و رجال، به رازى شناخته مىشوند. به موجب برخى گزارشها، نام 25 نفر از اهل رى، در اسناد احاديث كتب اربعه ذكر شده است.[3] نيمى از اهل رى در سده چهارم، شيعه بودند و اين ميزان، در سده پنجم افزايش يافت. مذاهب فقهى حنفى و شافعى از اهل سنّت، نيم ديگر جمعيت رى را تشكيل مىدادند.[4] از انديشهوران اهل سنّت اين دوره در رى، مىتوان از اين افراد ياد كرد:
ابو بكر محمّد بن زكرياى رازى حكيم (م 311 ق)؛ محمّد بن عمر بن هشام، ابو بكر رازى، معروف به قماطرى؛ عبد الرحمان بن محمّد بن ادريس و ابو محمّد بن ابى حاتم رازى، صاحب كتاب الجرح و التعديل.[5]
شهر رى در سده چهارم، در كنار قم، مهمترين مركز حديث شيعه بود. در اين