دوم. تضعيف ابن غضائرى و بىاعتمادى به توثيقها و تضعيفهاى او
طرفداران اين ديدگاه، به علّتهاى متفاوتى وى را ضعيف شمردهاند و از اين رو، خود در سه دسته جاى مىگيرند:
1. جهالت از جهت جرح و تعديل؛ محمّد تقى مجلسى[1] و تفرشى،[2] اين نظر را دارند.
2. كثرت جرح توسّط وى؛ گويا محقّق داماد،[3] محمّد باقر مجلسى[4] و سيّد بحر العلوم،[5] طرفدار اين قولاند.
3. مسكوت ماندنِ جرح يا تعديل او و نيز كثرت جرح توسّط او؛ ميرزا محمّد،[6] ظاهر عبارت وحيد بهبهانى[7] و [آية اللَّه] سيّد ابو القاسم خويى،[8] در اين دسته جاى مىگيرند.[9]
سوم: پذيرش توثيقهاى ابن غضائرى و ردّ تضعيفهاى او
اين ديدگاه، به وسيله رجالى معاصر، [آية اللَّه] جعفر سبحانى مطرح شده است.[10]
تأليفات
شمار كتابهاى ابن غضائرى، از دو تا چهار عنوان ذكر شده است: 1. فهرس
[1]. روضة المتقين، ج 14، ص 330.
[2]. نقد الرجال، ج 2، ص 230.
[3]. الرواشح، ص 114.
[4]. بحار الأنوار، ج 1، ص 41.
[5]. الفوائد الرجالية، ج 2، ص 369.
[6]. منهج المقال، ص 398.
[7]. منهج المقال و تعليقه، ص 24- 25.
[8]. معجم رجال الحديث، ج 1، ص 94- 96.
[9]. نيز، ر. ك: قواعد الحديث، ص 200- 205؛ الرجال، ابن غضائرى، ص 20- 21، مقدّمه محقّق كتاب.
[10]. كليات فى علم الرجال، ص 93 و 103.