مىتوان گفت كه اندكى پس از مرگ پدرش (411 ق) درگذشته است:
نخست اين كه بر پايه گزارشى، مرگ او «اخترامى» بود.[1] مرگ اخترامى در يك تفسير شايع، بر مرگ پيش از چهل سالگى اطلاق مىشود.[2] قرينه دوم اين كه: او افزون بر آن كه همشاگردى و يار ديرين نجاشى (372- 450 ق) بود، شيخ او نيز بود و با هم در مجلس درس پدر وى، حسين بن عبيد اللَّه غضائرى[3] و درس على بن محمّد بن شيران (م 410 ق)،[4] حاضر مىشدند.[5] پس در حيات پدر، كودك نبوده است.
مصادر نخستين، به شرح حال ابن غضائرى نپرداختهاند. گويا شيخ حرّ عاملى (م 1106 ق) براى بار نخست، رديف جداگانه و مستقلّى در اثر كتابشناسى خود، به او اختصاص داد.[7] از آن جا كه در مصادر اوّليه، شرح حال مستقلّى از ابن غضائرى نيامده، وى جرح و تعديل هم نشده است. شايد شهيد ثانى (م 961 ق) بود در سده دهم، اين سكوت را شكست و در تضعيفات ابن غضائرى، ترديد كرد و آنها را نامعتبر دانست.[8] فرزند او نيز، شيخ حسن بن زين الدين (م 1014 ق) صاحب معالم، در كتاب رجالى الإستقصاء، بر درستى ديدگاه پدر تأكيد كرد و متذكّر شد كه ابن غضائرى،