مىشود. عقيده رسمى اين مذهب، آن است كه سلمان فارسى، مقداد، عمّار، ابوذر و عمرو بن اميه ضمرى، از سوى خدا عهدهدار تعيين مصالح عالماند.[1] تجديد نظر ابو القاسم كوفى در مذهب خود، نه تنها موجب شد كه وى شايسته نقل روايت شناخته نشود، كه سيادت و انتساب او به امام جواد عليه السلام[2] يا امام كاظم عليه السلام[3] نيز مورد ترديد جدّى قرار گرفت.[4] در برابر اين ديدگاه، ميرزا عبد اللَّه افندى،[5] ميرزا حسين نورى[6] و آقا بزرگ تهرانى،[7] سيادت ابو القاسم كوفى را تأييد كرده، متذكّر شدهاند كه اكثر كتابهاى وى؛ بلكه همه آنها در دوره راستْكيشى او- هنگامى كه بر مذهب اماميه بوده- تأليف شدهاند؛ چراكه پيشينيان بر اكثر آنها اعتماد كردهاند. ابو محمّد، فرزند او و نيز ابو عمران كرمانى، در شمار راويان وى شناخته مىشوند.[8]
تأليفات
ابو القاسم كوفى پرتأليف بود. نجاشى اكثر كتابهاى او را مختلط و فاسد دانسته و شيخ طوسى[9] از مجموع كتابهاى فراوان وى، تنها دو كتاب الأوصياء و الفقه على ترتيب كتاب المزنى را مربوط به دوره پايدارى وى بر اماميه دانسته است.
الف- آثار ناياب: 1. الأنبياء، 2. الأوصياء، 3. التبديل و التحريف، 4. تحقيق اللسان فى وجوه البيان، 5. الاستشهاد، 6. تحقيق ما ألّفه البلخى من المقالات، 7. منازل النظر و الاختيار، 8. أدب النظر و التحقيق، 9. تناقض أحكام المذاهب الفاسدة، 10. معرفة ترتيب ظواهر