پژوهش و آموزش، دو بال رُشدِ انديشهها و علوماند و هريك بدون ديگرى، ناقص. پژوهش، پشتوانه آموزش است و آموزش، سؤال آفرين و زمينه ساز پژوهش.
با آموزش، كاستىهاى پژوهش و نارسايىهاى آن برطرف مىشود و پرسشهاى نو جوانه مىزند و افقهاى جديد براى دانشور شكل مىگيرد و با اين تعاون، دانشْ بالنده مىشود. لذا از رونق افتادن هركدام، افول و ركود ديگرى را در پى دارد.
امروزه در ساحت علوم، اين وابستگى چنان خود نموده كه هيچ پژوهشگاهى بدون آموزش سير نمىكند و هيچ مركز آموزشى، خود را بىنياز از پژوهش نمىبيند.
علوم حديث نيز از اين قاعده مستثنا نخواهد بود؛ بدين معنا كه بارورى آن، در گرو پژوهش و آموزش است.
حال، پرسش اين است كه آيا حديث و دانشهاى آن، با تحقيق و تعليم پيش آمده است و با اين دو بال پرواز كرده است، يا نه؟ آيا ميزان پژوهش و آموزش، يكسان بوده است؟ اينك چه بايد كرد؟
[1]* اين مقاله، پيش از اين، در فصل نامه علوم حديث( ش 2) منتشر شده است.
نام کتاب : حديث پژوهى نویسنده : مهريزى، مهدى جلد : 1 صفحه : 87