نام کتاب : حديث پژوهى نویسنده : مهريزى، مهدى جلد : 1 صفحه : 213
قضاوتْ عزل مىكند، به گونهاى كه براى خود ابوالأسود نيز سؤال برانگيز است:
إنّ أميرالمؤمنين ولّى أبا الأسود الدؤلى القضاء، ثم عزله. فقال له: لمَ عزلتنى و ما جنيت و ما خنت؟[1]
اميرمؤمنان، ابوالأسود را به منصب قضاوت گماشت. سپس او را عزل كرد.
ابوالأسود پرسيد: چرا مرا عزل كردى، با اين كه نه جنايت كردم و نه خيانت؟
چنان كه كنار گذاردن قيس بن سعد و جايگزينى محمد بن ابى بكر نيز براى پارهاى در پرده ابهام است؛ چرا كه سعد را به عنوان انسانى با هوش سياسى بالا و وفادار به على عليه السلام مىشناسند و محمد بن ابى بكر، جوانى بود كه تازه به عرصههاى سياستْ گام مىگذارْد.[2]
***
اينك پس از طرح پارهاى از پرسشها و ابهامها در سيره سياسى امام على عليه السلام، به بررسى شرايط و قواعد فهم آن، رو مىكنيم و در اين مسير، به چهار موضوع مىپردازيم:
يك. توجّه به ظرفيتهاى موجود جامعه
هيچ گاه نمىتوان فعل انسانها را جدا از واقعيتهاى عينى جامعه تجزيه و تحليل كرد و به ارزيابى آن اقدام كرد؛ وگرنه دچار ذهنگرايى و وهم در سنجش خواهيم شد.
گرچه نبايد يكسره از واقعيت تبعيت كرد و آن را مبناى تصميم گيرى و رفتار قرار داد؛ اما نمىتوان به تمامى هم از آن، چشم فروبست و بدان بىتوجه بود. از اين رو، رفتارها و تصميم گيرىهاى فردى و جمعى انسانها را بايد در ظرف وقوع تاريخيشان تحليل كرد. كشف و شناخت اين ظرفها و ظرفيتها، هرچه به گذشته
[1]. موسوعة الامام على بن أبي طالب عليه السلام، ج 4، ص 137- 138.