تاريخ هرحادثه و پديده، از چگونگى وقوع آن خبر مىدهد، و به شناسنامهاى مىمانَد كه آيندگان را از هويّت و چند وچون آن با خبر مىسازد.
تاريخ، در نهان خود، اسرارى بسيار از انسانها، رفتارها، وقايع، مكتبها ودانشها دارد كه: هر كه بيشتر با آن آشنا گردد، از آن، بيشتر آموزد و اندوزد.
اگر گفته مىشود: «همه چيز را بايد در تاريخش مطالعه كرد و با تاريخش شناخت»، از آن روست كه تاريخ، آينه بىغبار است وآنچه در دل دارد، به خوبى مىنمايانَد.
حديث و روايت- كه به گفتار، كردار و تقرير پيشوايان معصوم عليهم السلام اطلاق مىگردد- نيز حقيقتى «زمان دار» و «تاريخ بردار» است. هر حديث، از پسِ نيازى و در پاسخ پرسشى و در مقام تبيين حقيقتى صادر گشته است و به تعبير ديگر، «شأن نزولى» دارد كه دانستنش، در فهم بهتر حديث، سودمند خواهد بود.
پيشينه بحث
نخستين فقيهى كه بدين مسئله توجّه جدّى ورزيد و در روش استنباط وشيوه تدريس خود، بدان التزام داشت، آية اللَّه العظمى بروجردى بود. وى معتقد بود:
[1]* اين مقاله، پيش از اين، در فصل نامه علوم حديث( ش 4) منتشر شده است.
نام کتاب : حديث پژوهى نویسنده : مهريزى، مهدى جلد : 1 صفحه : 175