نام کتاب : حديث پژوهى نویسنده : مهريزى، مهدى جلد : 1 صفحه : 172
2. تعصّب
دومين آفتى كه مسير درايت حديث را آلوده مىسازد، «تعصب» است. تعصب و عصبيت، هم خانوادهاند؛ ولى عصبيتْ بيشتر در ناهنجارىهاى رفتارى كاربرد دارد و تعصب، در ناهنجارى انديشه و فكر. آن كه بر رأيى براى هميشه پا مىفشارد و گمان مىكند ايستادگى بر يك سخنْ كمال است، دچار تعصب شده است. اصرار و پافشارى بر آنچه حق است، پسنديده است؛ ولى بايد دانست كه چنين نيست كه هر فهم كنندهاى همه حقيقت را به يكباره به دست آورد و يا اين كه مصون از هر خطا و لغزشى در فهم و برداشت باشد.
اگر كسى از حديثى مطلبى فهميد، ولى با تأمل بيشتر و شواهد و قرائن، خلاف آن برايش محرز شد، اصرار ورزيدن وى بر فهم نخست، تعصبى نادرست است؛ و بسا چنين اتفاقى در فهم روايتها صورت مىگيرد! نمونه ديگر اين تعصب- كه بيشتر مشاهده مىشود- آن است كه فهم كننده حاضر نشود برداشتهاى ديگران (از حديث و روايت) را ببيند، كه مبادا گرفتار تغيير رأى گردد!
3. بسته ذهنى
آفتى بزرگ كه تاريخ اسلام هميشه از آن آسيب ديده، «بسته ذهنى» و «جُمود» است.
آنچه به نام ظاهريه، اخباريه، سلفيه و... و امروزه انديشه وهّابيگرى بروز يافته، همه برخاسته از اين آفت است. با ذهن بسته به سراغ فهم حديث رفتن، به اين مىانجامد كه سجده بر مهر و توسل به امامان معصوم عليهم السلام شرك تلقى شود، يا بركفن هر مردهاى بنويسند: «إسْماعيلُ يَشْهَدُ انْ لا إله الّا اللّهُ» (زيرا كه امام صادق عليه السلام بر كفن فرزندشان اسماعيل، اين جمله را نوشتند).[1]
بسته ذهنى، از يك سو دينى خشن و غير قابل انعطاف عرضه مىدارد و از دگر