نام کتاب : دانشنامه احاديث پزشكى نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 521
فصل دهم: مو
10/ 1 اشاره به حكمت نهفته در مو
الف دفع مواد زايد
887. بحار الأنوار به نقل از محمّد بن سنان، از مفضّل بن عمر، در گفتگو با امام صادق عليه السلام (در بيان نعمتهايى كه خداوند متعال به انسان بخشيده است): امام صادق عليه السلام فرمود: «در اين بنگر و تأمّل كن كه چه حُسنِ تدبيرى در آفرينش موها و ناخنهاست. از آن رو كه آنها از چيزهايىاند كه بلند مىشوند و زياد مىشوند، بهگونهاى كه نياز است پيوسته از آنها كاسته شود، فاقد حس آفريده شدهاند، تا انسان از كوتاه كردن آنها احساس درد نكند؛ در حالى كه اگر مو و ناخن از چيزهايى بودند كه حس داشتند، انسان، در كوتاه كردن و چيدن آنها، ميان دو ناخوشايند، مىمانْد: يا اين كه آنها را وا گذارَد تا بلند شوند و بر او سنگينى كنند، و يا آن كه با تحمّل درد و رنجى كه او را مىآزارَد، آنها را كوتاه كند».
مفضّل مىگويد: گفتم: چرا اصولًا اينها به گونهاى آفريده نشدهاند كه زياد و بلند نشوند تا انسان به كوتاه كردن آنها نيازمند گردد؟
فرمود: «خداوند را در اين باره، بر بنده، نعمتهايى است كه آنها را نمىشناسد تا او را بر آنها سپاس گويد. بدان كه دردها و بيمارىهاى بدن، همراه با درآمدن موها از بستر خود و درآمدن ناخنها از انگشتان، از بدن بيرون مىروند. از همين رو، انسان به نوره كشيدن، سر تراشيدن و كوتاه كردن ناخنها در هر هفته، فرمان يافته است تا موها و ناخنها رشد شتابانترى يابند و با درآمدن آنها، دردها و بيمارىها از تن بيرون بروند. امّا هنگامى كه بلند شوند، سرگردان مىمانند و درآمدنشان كاهش مىيابد و بدين سبب، مايههاى دردها و بيمارىها در بدن حبس شوند و بيمارىها و دردهايى را پديد آورند. افزون بر اين، موها از درآمدن از جاهايى كه به انسان زيان مىرساند و تباهى و ضرر براى او پيش مىآورد، باز داشته شدهاند. اگر مو در چشم مىروييد، آيا ديده را نابينا نمىكرد؟! اگر در دهان مىروييد، آيا خوردنىها و نوشيدنىها را بر انسان، ناگوار نمىساخت؟! اگر در كف دست مىروييد، آيا مانع لمس صحيح توسط انسان و مانع برخى از ديگر كارها نمىشد؟! و اگر در شرمگاه زن يا بر آلت مرد مىروييد، آيا لذّت آميزش را بر آنها تباه نمىكرد؟! پس بنگر كه چگونه به واسطه مصلحتى كه بوده، موى بر اين جاها نروييده است.
ديگر آن كه اين پديده، ويژه انسان نيست؛ بلكه آن را در چارپايان، درندگان و ديگر جانوران پستاندار نيز مىيابى. مىبينى كه تن آنها به موها شُكوهى يافته و جاهاى ياد شده، عيناً به همان علّت، تهى از موست. در آفرينش، تأمّل كن كه چگونه از همه نقطههاى خطا و زيان، دورى مىگزيند و درستى و سودمندى را مىآورد.
منانيه (مانويان)[1] و طوايف همانندشان، آنگاه كه كوشيدهاند عيبى در كار آفرينش بيابند، بر موهاى عانه و زير بغل، خُرده گرفتهاند و ندانستهاند كه رويش اين موها از رطوبتى است كه بدين مواضع مىريزد و در نتيجه،
آنسان كه در هر نقطه آبگيرْ علف مىرويد، در اين جاها نيز مو مىرويد. مگر نمىبينى كه اين مواضع، از ديگر جاها پوشيدهتر و براى پذيرش اين زياده، آمادهتر است؟
ديگر آن كه اين موى (موى عانه و زير بغل) از هزينهها و تكاليف اين بدن است، بدان واسطه كه در آنها مصلحتى است؛ زيرا اهتمام انسان به تميز كردن بدن و گرفتن موهايى كه بر آن مىرويد، از چيزهايى است كه غرور انسان را در هم مىشكند، او را از ستم باز مىدارد، و وى را از بخشى از سرمستى و بِطالتى كه از بيكارى حاصل مىآيد، مىرَهاند.