نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 481
آيه محبت
آيه محبت
(آيه 54 مائده، در باره بشارت به آمدن
قومي محبّ و محبوب خداوند)
به آيه 54 سوره مائده «آيه محبت» مىگويند:((يا أَيُّهَا
الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ
بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى
الْكافِرِينَ يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ
فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ) ؛ «اى كسانى كه ايمان
آوردهايد هر كس از شما از آئين خود باز گردد (به خدا زيانى نمىرساند) خداوند در آينده
جمعيتى را مىآورد، كه آنها را دوست دارد و آنها (نيز) او را دوست دارند، در برابر
مؤمنان متواضع و در برابر كافران نيرومندند، آنها در راه خدا جهاد ميكنند و از سرزنش
كنندگان هراسى ندارند. اين فضل خدا است كه بهر كس بخواهد (و شايسته ببيند) مىدهد و
(فضل) خدا وسيع و خداوند داناست». )
در باره اينكه آيه فوق اشاره به چه اشخاصى
مىكند و منظور از اين ياوران اسلام كيانند كه خدا آنها را به اين صفات ستوده است؟
در روايات اسلامى و سخنان مفسران بحث بسيار ديده مىشود. در روايات زيادى كه از طرق
شيعه و اهل تسنن وارد شده مىخوانيم كه اين آيه در مورد على (ع) در فتح خيبر، يا مبارزه
با ناكثين و قاسطين و مارقين (آتشافروزان جنگ جمل، و سپاه معاويه، و خوارج) نازل شده
است و لذا مىبينيم كه پيامبر (ص) بعد از عدم توانايى عدهاى از فرماندهان لشگر اسلام
براى فتح خيبر، يك شب در مركز سپاه اسلام رو به آنها كرد و فرمود: «لاعطين الراية غدا رجلا، يحب اللَّه و رسوله و يحبه اللَّه و رسوله، كرارا
غير فرار، لا يرجع حتى يفتح اللَّه على يده: به خدا سوگند پرچم را فردا به دست كسى
مىسپارم كه خدا و پيامبر را دوست دارد و خدا و پيامبر نيز او را دوست دارند، پى در
پى به دشمن حمله مىكند و هيچگاه از برابر آنها نمىگريزد و از اين ميدان باز نخواهد
گشت، مگر اينكه خدا به دست او پيروزى را نصيب مسلمانان مىكند».
در روايت ديگرى مىخوانيم هنگامى كه از
پيامبر (ص) در باره اين آيه سؤال كردند دست خود را بر شانه سلمان زد و فرمود: «اين و ياران او و هموطنان او هستند». و به اين ترتيب از اسلام آوردن ايرانيان
و كوششها و تلاشهاى پرثمر آنان براى پيشرفت اسلام در زمينههاى مختلف، پيشگويى كرد.
سپس فرمود: «لو كان الدين معلّقاً بالثريا لتناوله رجال من أبناء الفارس: اگر دين
(و در روايت ديگرى اگر علم) به ستاره ثريا بسته باشد و در آسمانها قرار گيرد، مردانى
از فارس آن را در اختيار خواهند گرفت».
و در روايات ديگرى مىخوانيم اين آيه
در باره ياران مهدى (ع) نازل شده است كه با تمام قدرت در برابر آنها كه از آئين حق
و عدالت مرتد شدهاند مىايستند و جهان را پر از ايمان و عدل و داد مىكنند.
شكى نيست كه اين روايات كه در تفسير آيه
وارد شده با هم تضاد ندارد، زيرا اين آيه همانطور كه سيره قرآن است يك مفهوم كلى و
جامع را بيان مىكند كه على (ع) يا سلمان فارسى مصداقهاى مهم آن مىباشند و كسان ديگرى
كه اين برنامهها را تعقيب مىكنند نيز شامل مىشود، هر چند در روايات از آنها ذكرى
نشده باشد.
ولى متاسفانه تعصبهاى قومى در مورد اين
آيه به كار افتاده و افرادى را كه هيچگونه شايستگى ندارند و هيچيك از صفات فوق در آنها
وجود نداشته به عنوان مصداق و شان نزول آيه شمردهاند، تا آنجا كه ابو موسى اشعرى كه
با حماقت كم نظير و تاريخى خود، اسلام را به سوى پرتگاه كشانيد، و پرچمدار اسلام، على
(ع) را در تنگناى سختى قرار داد از مصاديق اين آيه شمردهاند!
[1]جمعي از محققان;مجله پژوهشهاى قرآنى;جلد2;صفحه
105
[2]مكارم شيرازي ، ناصر ، 1305 -;تفسير نمونه;جلد4;صفحه
415
[3]طوسي ، محمد بن حسن ، 385 - 460ق.;التبيان
في تفسير القرآن;جلد3;صفحه 554
[4]طبرسي ، فضل بن حسن ، 468 - 548ق;مجمع
البيان فى تفسيرالقرآن;جلد3;صفحه 321
[5]سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ،
849 - 911ق.;الدر المنثور في التفسير بالماثور;جلد2;صفحه 292
[6]طباطبايي ، محمد حسين ، 1281 - 1360;الميزان
في تفسير القرآن;جلد5;صفحه 379
[7]فخر رازي ، محمد بن عمر ، 544 - 606ق.;التفسيرالكبير;جلد12;صفحه
377
[8]حويزي ، عبد علي بن جمعه ، - 1112ق.;تفسيرنورالثقلين;جلد1;صفحه
641
[9]قمي ، علي بن ابراهيم ، - 329ق.;تفسيرالقمى;جلد1;صفحه
170
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 481