نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 411
آيه سقاية الحاجّ
آيه سقاية الحاجّ
(آيه 19 توبه، در شأن علي (ع) و فضيلت
مجاهدان در راه خدا)
به آيه 19 سوره توبه «آيه سقاية الحاجّ» مىگويند:(أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ
آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَوُونَ
عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ) ؛ «آيا سيراب كردن
حجاج و آباد ساختن مسجد الحرام را همانند (عمل) كسى قرار داديد كه ايمان به خدا و روز
قيامت آورده و در راه او جهاد كرده است، (اين هر دو) هرگز نزد خدا مساوى نيستند، و
خداوند گروه ظالمان را هدايت نمىكند».
در شان نزول اين آيه و دو آيه بعد از
آن، روايات مختلفى در كتب اهل سنت و شيعه نقل شده است، از جمله، دانشمند معروف اهل
سنت، حاكم ابو القاسم حسكانى از «بريده» نقل مىكند كه شيبه و عباس هر كدام
بر ديگرى افتخار مىكردند و در اين باره مشغول سخن بودند كه على (ع) از كنار آنها گذشت،
و پرسيد به چه چيز افتخار مىكنيد؟ عباس گفت امتيازى به من داده شده كه احدى ندارد،
و آن مساله آب دادن به حجاج خانه خدا است. شيبه گفت من تعمير كننده مسجد الحرام (و
كليد دار خانه كعبه) هستم. على (ع) گفت: با اينكه از شما حيا مىكنم بايد بگويم كه
با اين سن كم افتخارى دارم كه شما نداريد، آنها پرسيدند كدام افتخار؟ فرمود: من با
شمشير جهاد كردم تا شما ايمان به خدا و پيامبر (ص) آورديد. عباس خشمناك برخاست و دامنكشان
به سراغ پيامبر (ص) آمد (و به عنوان شكايت) گفت: آيا نمىبينى على چگونه با من سخن
مىگويد؟
پيامبر (ص) فرمود: على را صدا كنيد، هنگامى كه به خدمت پيامبر (ص) آمد
فرمود: چرا اين گونه با عمويت (عباس) سخن گفتى؟
على (ع) عرض كرد: اى رسول خدا! اگر من او را ناراحت ساختم با بيان حقيقتى
بوده است، در برابر گفتار حق هر كس مىخواهد ناراحت شود، و هر كس مىخواهد خشنود! جبرئيل
نازل شد و گفتاى محمد! پروردگارت به تو سلام مىفرستد، و مىگويد اين آيات را بر آنها
بخوان.
همين روايت، به همين مضمون، يا با تفاوت كمى، در كتابهاى فراوانى از اهل
سنت نقل شده، مانند تفسير طبرى و ثعلبى، اسباب النزول واحدى، تفسير خازن بغدادى، معالم
التنزيل علامه بغوى، مناقب ابن مغازلى، جامع الاصول ابن اثير، تفسير فخر رازى و كتابهاى
ديگر.
«سقايه» هم مصدر است به معنى آب دادن، و هم به معناي وسيله و پيمانهاى
است كه با آن آب مىدهند (همانگونه كه در آيه 70 سوره يوسف آمده است) ، و هم به معناي
ظرف بزرگ يا حوضى است كه آب در آن مىريزند.
[1]مكارم شيرازي ، ناصر ، 1305 -;تفسير نمونه;جلد7;صفحه
320
[2]سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ،
849 - 911ق.;الدر المنثور في التفسير بالماثور;جلد3;صفحه 218
[3]طبرسي ، فضل بن حسن ، 468 - 548ق;مجمع
البيان فى تفسيرالقرآن;جلد5;صفحه 24
[4]طباطبايي ، محمد حسين ، 1281 - 1360;الميزان
في تفسير القرآن;جلد9;صفحه 203
[5]قمي ، علي بن ابراهيم ، - 329ق.;تفسيرالقمى;جلد1;صفحه
284
[6]شوشتري ، نور الله بن شريف الدين ،
956 - 1019ق.;احقاق الحق وازهاق الباطل;جلد3;صفحه (122-127)
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 411