نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 302
آيه 196 بقره
آيه حصر
(آيه 196 بقره)
(آيه 145سوره انعام، در باره بخشي از
حيوانات حرام)
به آيه 145سوره انعام «آيه حصر» اطلاق ميشود:((قُلْ
لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ
يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ
فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ
رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ) ؛ «بگو در آنچه بر من وحى شده، هيچ حرامى بر كسى كه غذايى
مىخورد نمىيابم بجز اينكه مردار باشد يا خونى كه (از بدن حيوان) بيرون ريخته يا گوشت
خوك كه اينها همه پليدند، يا حيوانى كه در طريق گناه به هنگام سر بريدن، نام غير خدا
(نام بتها) بر آنها برده شده است، اما كسانى كه ناچار شوند بدون اينكه بخاطر لذت باشد
و يا زياده از حد بخورند (گناهى بر آنها نيست) پروردگار تو آمرزنده مهربان است». )
براى روشن ساختن محرمات الهى از بدعتهايى
كه مشركان در آئين حق گذاشته بودند، غذاهاي حرام را در چهار مورد منحصر ميکند:
گوشت حيوان مردار؛ خونى كه از بدن حيوان
بيرون مىريزد (نه خونهايى كه پس از بريدن رگهاى حيوان و خارج شدن مقدار زيادى از خون
در لابلاى رگهاى موئين در وسط گوشتها باقى مىماند) ؛ گوشت خوك؛ و حيواناتى كه هنگام
ذبح نام غير خدا بر آنها برده شده است.
جالب اينكه در مورد چهارم، به جاى ذكر
كلمه حيوان، كلمه فسق آمده که به معنى خارج شدن از راه و رسم بندگى و اطاعت
فرمان خدا است، و لذا به هر گونه گناه فسق گفته مىشود، اما ذكر اين كلمه در برابر
رجس كه در مورد سه موضوع حرام سابق گذشت، ممكن است اشاره به اين باشد كه گوشتهاى حرام،
اصولا بر دو دسته است، گوشتهايى كه تحريم آنها به خاطر پليدى و تنفر طبع و زيانهاى
جسمانى مىباشد، و به آن رجس اطلاق مىگردد، و گوشتهايى كه نه پليد است و نه از نظر
بهداشتى زيانآور، اما از نظر اخلاقى و معنوى نشانه بيگانگى از خدا و دورى از مكتب
توحيد است، و به همين دليل نيز تحريم شده است.
در پايان آيه كسانى را كه از روى ناچارى
و اضطرار، و نيافتن هيچ غذاى ديگر براى حفظ جان خويش، از اين گوشتهاى حرام استفاده
مىكنند، استثناء كرده، مشروط بر اينكه تنها به خاطر حفظ جان باشد نه به خاطر لذت و
يا حلال شمردن حرام الهى و نه زياد از حد بخورند. در حقيقت اين دو شرط براى آن است
كه افرادى اضطرار را دستاويز براى تجاوز به حريم قوانين الهى نسازند، و به بهانه اضطرار
از حدود مقررات خدا پا فراتر ننهند.
در اينجا يك سؤال پيش مىآيد كه چگونه
تمام محرمات الهى در زمينه غذاها منحصر به چهار چيز شمرده شده است، با اينكه مىدانيم
غذاهاى حرام منحصر به اينها نيست، گوشت حيوانات درنده و گوشت حيوانات دريايى (جز ماهى
فلسدار) و مانند آنها همگى حرام هستند در حالى كه در آيه هيچ نامى از آنها به ميان
نيامده و محرمات منحصر به چهار چيز شمرده شده است؟
بعضى در پاسخ اين سؤال گفتهاند كه به
هنگام نزول اين آيات در مكه، هنوز حكم تحريم ساير غذاهاى حرام نازل نشده بود، ولى اين
جواب صحيح به نظر نمىرسد، گواه اين سخن آنكه عين همين تعبير يا شبيه آن در بعضى از
سورههاى مدنى نيز ديده مىشود، مانند آيه 173 سوره بقره.
ظاهر اين است كه اين آيه، تنها نظر به
نفى احكام خرافى مشركان دارد و به اصطلاح، حصر اضافى است، و به تعبير
ديگر آيه مىگويد: محرمات الهى اينها هستند نه آنچه شما به هم بافتهايد. براى روشن
شدن اين سخن بد نيست مثالى بزنيم، كسى از ما سؤال مىكند آيا حسن و حسين، هر دو آمدند،
ما در جواب مىگوئيم نه فقط حسن آمد، در اينجا منظورمان اين است كه آمدن نفر دوم، يعنى
حسين را نفى كنيم، اما هيچ مانعى ندارد كسان ديگرى كه اصلا مورد بحث ما نبودهاند آمده
باشند، چنين حصرى را حصر اضافى (يا نسبى) مىگويند.
[1]مكارم شيرازي ، ناصر ، 1305 -;تفسير نمونه;جلد6;صفحه
12
[2]طبرسي ، فضل بن حسن ، 468 - 548ق;مجمع
البيان فى تفسيرالقرآن;جلد4;صفحه 584
[3]سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ،
849 - 911ق.;الدر المنثور في التفسير بالماثور;جلد3;صفحه 50
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 302