نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 1485
ترجمههاي پارسي قرآن
ترجمههاي فارسي قرآن
(ترجمههاي پارسي قرآن)
(قرآنهاى ترجمه شده به زبان فارسي، اعم
از کهن و جديد)
ترجمه قرآنکريم به زبان فارسي، کهنترين
و از متقنترين ترجمههاى قرآنکريم است؛ هرچند از لحاظ کثرت، ترجمههاى اردو و انگليسى
گوى سبقت را در اين ميدان ربودهاند. بنا بر نقل فقيه بزرگ حنفيان، شمسالدين سرخسى
در المبسوط (ج 1، ص 37) کهنترين ترجمه قرآن، ترجمه سلمان فارسى است که ابوحنيفه به
آن استدلال کرده و گفته است: «ايرانيان به سلمان فارسى (رض) نوشتند که
سوره فاتحه را براى آنان به فارسى ترجمه کند تا آن را در نماز بخوانند». و در روايت
تاجالشريعه حنفى مىافزايد: «سلمان برايش چنين ترجمه کرد: "بسم الله الرحمن الرحيم؛
به نام يزدان بخشاونده… " و آنگاه ترجمهاش را به پيامبر اکرم (ص)
عرضه داشت».
همچنين جاحظ در البيان و التبيين (ج
9، ص 139) مىگويد: «موسى بن سيار اسوارى (متوفاى 155ق) تفسير
قرآن را به فارسى ترجمه مىکرد»
ترجمههاى فارسى قرآن به دو بخش «ترجمه کهن» و «ترجمههاى معاصر و جديد» تقسيم مىشود. شرح و توضيح هريک
از ترجمهها در دو مدخل مربوط به آن آمده است.
نيز ر.ک: ترجمههاى فارسى کهن قرآن؛ ترجمههاى فارسى جديد قرآن.
(ترجمه قرآن به زبان فارسى معاصر و جديد)
قرآنکريم در همه ملل و اقوام مسلمان از جمله ايرانيان جايگاه ويژهاى
دارد و در دهههاى اخير، رويکرد چشمگيرى به قرآن پديد آمده و ترجمههاى متعددى براى
قرآن نگاشته شده است.
اسامى صاحبان ترجمههاى فارسى جديد قرآن بر اساس تاريخ چاپ به شرح ذيل
است:
1. بصيرالملک (1316 ق)؛
2. آقاميرزا موسى (1329 ق)؛
3) مهدى الهى قمشهاى (1342 ق)؛
4. شيخ محمود تهرانى (1352 ق)؛
5. محمدکاظم معزى (1375ق)؛
6. حسين اصفهانى (1386ق)؛
7. على نقى فيضالاسلام (1388ق)؛
8. رضا سراج (1392ق)؛
9. احمد آرام (1334 ش)؛
10. ابوالقاسم پاينده (1336ش)؛
11. عبدالحميد نوبرى (1339 ش)؛
12. عباس مصباحزاده (1345ش)؛
13. حکمت آلآقا (1353ش)؛
14. زينالعابدين رهنما (1354ش)؛
15. داريوش شاهين (1356ش)؛
16. عبدالمحمد آيتى (1367ش)؛
17. محمد خواجوى (1369 ش)؛
18. محمدباقر بهبودى (1369 ش)؛
19. جلالالدين فارسى (1369 ش)؛
20. جلالالدين مجتبوى (1371ه. ش)؛
21. مهدى فولادوند (1373 ش)؛
22. بهاءالدّين خرمشاهى (1374ش)؛
23. حسين استادولي؛
24. ابوالقاسم امامي؛
25. مسعود انصاري؛
26. پورجوادي؛
27. محمدحسين روحاني؛
28. مجد (ترجمه منظوم)؛
29. عبدالمجيد معاديخواه؛
30. ناصر مکارم شيرازي.
گفتنى است که همه اين ترجمهها در قرن چهاردهم هجرى انجام گرفته است.
کهنترين ترجمه فارسى قرآن، ترجمه سلمان فارسى است که به درخواست ايرانيان،
سوره مبارکه حمد را ترجمه کرد. يکى ديگر از قديمترين ترجمههاى فارسى قرآن، ترجمه
قرآن همراه خلاصه تفسير طبرى است.
ترجمههاى فارسى کهن قرآن مشتمل بر ترجمه فارسى افغاني، جمشيدي، خراساني،
تيموري، فارسى تهران، فارسى تاجيک (بدخشان، پنجاب و کابل).
فارسى کهن و فارسى ميانه با ذکر مترجم و تاريخ ترجمه به شرح ذيل است:
نام ترجمه / مترجم / زمان ترجمه
ترجمه تفسيرى طبرى / علماى ماوراءالنهر / قرن چهارم هجري
ترجمه تفسيرى تاجالتراجم / اسفراينى / قرن پنجم هجرى
ترجمه تفسيرى نسفى / ابوحفص، نجم الدين / قرن پنجم هجرى
ترجمه تفسيرى ناشناخته / ناشناس / قرن پنجم هجرى
ترجمه تفسيرى شنقشى / ناشناس / قرن پنجم هجرى
قرآنکريم / ابوالفتوح رازى / قرن ششم هجرى
کشفالاسرار و عدةالابرار / ميبدى / قرن ششم هجرى
ترجمه و تفسير مواهب عَلِيَّه ياحسينى / ملاّحسين کاشفى / قرن نهم هجرى
ترجمةالخواص / زوارهاى / قرن نهم هجرى
خلاصةالمنهج / ملافتحالله کاشانى / قرن دهم هجرى
فتحالرحمان بترجمان القرآن / شاهولىالله محدّث / قرن دوازدهم هجرى
ترجمه استرآبادى / حسينى کردمحلى / قرن سيزدهم هجرى
موعودالرحمان فى ترجمانالقرآن/ حسين خوانسارى / 1893م
اينک به معرفى اجمالى چند ترجمه فارسى کهن مىپردازيم:
1. ترجمه تفسير طبري: شامل يک دوره ترجمه آيات قرآنکريم و برخى قصص و
شأن نزولها و ديگر مطالب قرآن است.
اين تفسير، محصول روزگار حکومت منصور بن نوح سامانى (350 - 366ق) و از
ارزندهترين و قديمترين نثرهاى فارسى درى است.
وقتى امير سامانى تفسير مفصل طبرى را ميبيند که از بغداد در چهل مصحف
آورده بودند، خواندنش را دشوار مىيابد؛ از اين رو، از علماى ماوراءالنهر جواز ترجمه
آن را استفتا مىکند. ايشان نيز خواندن قرآن و نوشتن تفسير آن را براى کسى که تازى
نداند روا مىشمارند.
متنى که هماکنون «ترجمه تفسير طبري» ناميده مىشود، هرگز ترجمه تفسير
طبرى نيست. از محققان معاصر، شادروان زرياب خويى و آقايان آذرنوش و خرمشاهى بهاين
نکته تصريح کردهاند. شايد درست اين باشد که اثر مورد بحث را «تفسيرنامه پارسى دستگاه
سامانى» بدانيم که با عنايت به تفسيرنامه طبرى - و البته نه با متابعت از آن - پديد
آمده است.
2. ترجمه کمبريج: اين کتاب يکى از دلانگيزترين آثار نثر فارسى کهن است
که تاريخ تأليف آن به قول جلال متينى (مقدمه، ص 25) از نيمه اول قرن پنجم هجرى تجاوز
نمىکند. مترجم اين کتاب، نامعلوم و اصل آن در چهار جلد است که متأسفانه تنها جلدهاى
سوم و چهارم آن در دانشگاه کمبريج موجود است. اين کتاب را محمد بن ابيالفتح غريب در
سال 628 ق نگاشت.
شيوه کار مؤلف در ترجمه آيات قرآن، تفسير به صورت مزجى ترکيبى است. ترجمه
آيات، چنان با تفسير درآميخته که گاهى پنداشته ميشود قصد وى ترجمه نبوده، بلکه هنگام
تفسير ناچار شده است آيات را به نحوى ترجمه کند. همچنين از کلمات مترادف بسيار استفاده
کرده است.
3. ترجمه و تفسير قرآن پاک: اين متن بىگمان از زيباترين و کهنترين آثارى
است که از زبان فارسى به دست ما رسيده است. مترجم و مفسر اين ترجمه نيز ناشناخته است.
نسخه ناقص از آن که مربوط به اواخر قرن چهارم يا اوايل قرن پنجم هجرى است، در دانشگاه
لاهور پاکستان موجود است و در سال 1348 به کوشش آقاى على رواقى به خط فارسى کنونى برگردان
و چاپ شده است.
4. ترجمه آهنگين: نسخه خطى اين ترجمه که شامل حدود دو جزء قرآن مىشود،
نزديک گنبد مطهر امام رضا (ع) کشف شده و داراى 230 صفحه خطى همراه متن قرآن است. اين
ترجمه، نه ترجمه لفظى است و نه ترجمه تفسيرى؛ بلکه تلاشى است براى موزون ساختن عبارات
و ترجمهها؛ به طورى که خواننده نوعى هماهنگى و نظم شعرى احساس مىکند.
5. تاجالتراجم فى تفسير القرآن للاعاجم: عمادالدين ابوالمظفر اسفراينى
شافعى (متوفاى 471 ق) با توجه به نقصها و نارسايىهايى که در ترجمههاى قرآن تا عصر
وى بود، تحولى در کار ترجمه پديد آورد. وى کوشيد تا گذشته از يافتن کلمات کاملتر و
رساتر و دقيقتر، به ترجمه معنايى و تفسيرى آيات بپردازد. مترجم پس از ذکر مشخصات هر
سوره، با نثرى ساده و روان و جملاتى کوتاه به ترجمه لغت آيات پرداخته و آنگاه آيات
نيازمند به توضيح را به طور گسسته تفسير کرده است.
نسخه خطى ناقصى از اين ترجمه تفسيرى در کتابخانه مدرسه عالى شهيد مطهرى
متعلق به قرن نهم هجري، و سيزده ميکرو فيلم نيز از آن در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران
موجود است.
از ديگر ترجمههاى قديم فارسى قرآنکريم مىتوان از ترجمه آستان قدس رضوى
(قرن چهارم هجري) ترجمه تفسيرى سورآبادى (قرن پنجم هجري)، ترجمه تفسيرى نسفى (قرن پنجم
هجري)، ترجمه تفسيرى شنقشى (قرن پنجم قمري)، قرآنکريم ابوالفتوح رازى (قرن ششم هجري)،
کشفالاسرار ميبدى (قرن ششم هجري)، ترجمه و تفسير مواهب عَلِيَّه يا حسينى (قرن نهم
هجري)، ترجمةالخواص (قرن نهم هجري)، خلاصةالمنهج (قرن دهم هجري)، فتحالرحمن بترجمان
القرآن (قرن دوازدهم هجري)، ترجمه استرآبادى (قرن سيزدهم هجري) و موعودالرحمان فى ترجمانالقرآن
(1893م) نام برد.
ر.ک: کتاب تاريخ ترجمه از عربى به فارسي.
[1]آذرنوش ، آذرتاش ، 1316 -;تاريخ ترجمه
ازعربى به فارسى (از آغاز تا عصر صفوي);صفحه 11
[2]صدرحاج سيدجوادي ، احمد ، 1296 -;دائرة
المعارف تشيع;جلد4;صفحه 213
[3]بي آزار شيرازي ، عبد الكريم ، 1323
-;ترجمه آوايى,تفسيرپيوسته وتاويل قرآن به قرآن ناطق;صفحه 139
[4]جمعي از محققان;مجله ترجمان وحى;جلد10;صفحه
25
[5]جمعي از محققان;ويژه نامه مركزترجمه قرآن
مجيدبه زبانهاى خارجى;صفحه 14
[6]سلماسي زاده،جواد،1295-;تاريخ ترجمه قرآن
درجهان;صفحه 88
[7]بي آزار شيرازي ، عبد الكريم ، 1323
-;ترجمه آوايى,تفسيرپيوسته وتاويل قرآن به قرآن ناطق;صفحه 155
[8]خرمشاهي ، بهاء الدين ، 1324 -;قرآن پژوهى(هفتادبحث
وتحقيق قرآنى);صفحه 323
[9]بي آزار شيرازي ، عبد الكريم ، 1323
-;ترجمه آوايى,تفسيرپيوسته وتاويل قرآن به قرآن ناطق;صفحه (139-154)
[10]جمعي از محققان;مجله ترجمان وحى;جلد10;صفحه
(25-104)
[11]سلماسي زاده،جواد،1295-;تاريخ ترجمه قرآن
درجهان;صفحه 88
[12]جمعي از محققان;ويژه نامه مركزترجمه قرآن
مجيدبه زبانهاى خارجى;صفحه 14
[13]صدرحاج سيدجوادي ، احمد ، 1296 -;دائرة
المعارف تشيع;جلد4;صفحه 213
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 1485