نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 1331
تأويل قرآن
تأويل قرآن
(واقع و حقيقت
معانى آيات، در قالب علت غايى يا نتيجه يا وقوع خارجى عمل يا خبر)
کلمه «تأويل» در هفت سوره قرآن و هفده بار به کار رفته
است. «تأويل» -از ريشه «أول» بهمعناى رجوع و ارجاع- در قرآن هم در معناى لازم و هم
متعدى، و گاهى نيز به معناى اسم مفعول به کار رفته است؛ يعنى مآل شىء و چيزى که بازگشت
شىء به آن است.
«تأويل» واقع و خارج يک عمل و يک خبر است که گاهى
بهصورت علت غايى و نتيجه و گاهى به صورت وقوع خارجى متجلى ميشود و به عمل و خبر برمىگردد؛
مثلاً حضرت يوسف (ع) در خواب ديد يازده ستاره و خورشيد و ماه بر او سجده مىکنند. پس
از سالها رنج و زحمت که در مصر به مقام بزرگ رسيد، چون خانوادهاش به مصر منتقل شدند،
يازده برادر و پدر و مادرش بر او خضوع کردند، و گفت:((... وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ...)
؛ )و [يوسف] گفتاى پدر اين است تعبير خواب پيشين من (يوسف// 100) . در
اينجا خواب ديدن به صورت يک خبر، و تأويل، وقوع خارجى آن است.
در داستان حضرت موسى (ع) و خضر نبى (ع) که کشتى
را سوراخ کرد و طفلى را کشت و ديوارى را مرمت کرد، موسى (ع) به هر سه عمل اعتراض کرد؛
خضر (ع) پس از توضيح گفت:((ذَلِكَ تَأْوِيلُ
مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا) ؛ )اين بود تاويل آنچه كه نتوانستى بر آن
شكيبايى ورزى (کهف// 82) . در اينجا قضيه برعکس ماجراى حضرت يوسف است؛ آنجا
اول خبر بود، بعد وقوع خارجى، و در اينجا اول وقوع است، بعد خبر و توضيح علل. در اينجا
تأويل بهمعناى علت غايى و غرض است.
در آيه(وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ
ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً) ؛ و چون پيمانه مىكنيد پيمانه را تمام
دهيد و با ترازوى درست بسنجيد كه اين بهتر و خوش فرجامتر است (اسراء// 35) تأويل
بهمعناى نتيجه و عاقبت امر است. پس «تأويل»، ناظر به يک واقعيت و امر خارجى است که
به اصل خود برمىگردد؛ خواه به صورت نتيجه باشد يا علت يا وقوع خارجي.
در آيه(هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِى تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ
نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ...) ؛ آيا [آنان]
جز در انتظار تاويل آنند روزى كه تاويلش فرا رسد كسانى كه آن را پيش از آن به فراموشى
سپردهاند مىگويند حقا فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند (اعراف// 53) . در
اين آيه، سخنان قرآن اکنون به صورت خبر، و تأويل آن، وقوع در آخرت و حسرتخوردن مردم
است.
در آيه(بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ)
؛ بلكه چيزى را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تاويل آن برايشان
نيامده است (يونس// 39) تأويل فقط راجع به قيامت نيست، بلکه اعم از آن، و واقعيتهاى
دنيوى است؛ که قرآن خبر داده است؛ يعنى آنچه را که احاطه به دانش آن ندارند، تکذيب
کردند و هنوز وقوع خارجى آنها نيامده است. شايد مراد از آيه((وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ))(آلعمران// 7) تأويل تفصيلى و کامل متشابهات است
که جز خدا کسى نمىداند.
رسول اکرم (ص) در حق ابنعباس فرمود: «اللهم فقّهه
فى الدين و علّمه التأويل؛ خداوندا! به او دانش درک دين عطا کن و به او تأويل قرآن
بياموز!».
فيروزآبادى در
بيان فرق ميان تفسير و تأويل ميگويد: تفسير، بحث از سبب نزول آيه و تأمل در معناى
لغوى کلمه است، اما تأويل، تفحّص از اسرار آيات و کلمات، و تعيين يکى از احتمالات
-در آيات داراى وجوه و احتمالات مختلف- است.
نيز ر.ک: تأويل
ممدوح؛ تأويل مذموم.
[1]ابن فارس ، احمد
بن فارس ، -395ق.;معجم مقاييس اللغة;جلد1;صفحه 159
[2]طريحي ، فخر
الدين بن محمد ، 979- 1085ق.;مجمع البحرين;جلد1;صفحه 97
[3]طباطبايي ، محمد
حسين ، 1281 - 1360;قرآن دراسلام;صفحه 54
[4]سيوطي ، عبد
الرحمان بن ابي بكر ، 849 - 911ق.;الاتقان فى علوم القرآن;جلد4;صفحه 193
[5]زرقاني ، محمد
عبد العظيم ، 1948- م.;مناهل العرفان فى علوم القرآن;جلد2;صفحه 6
[6]معرفت ، محمد
هادي ، 1309 -1385.;التمهيد فى علوم القرآن;جلد3;صفحه (25-42)
[7]عميدزنجاني ،
عباسعلي ، 1316 -1390.;مبانى وروشهاى تفسيرقرآن;صفحه (100-126)
[8]جمعي از محققان;علوم
القرآن عندالمفسرين;جلد3;صفحه 187
[9]زركشي ، محمد
بن بهادر ، 745 - 794ق;البرهان فى علوم القرآن(باحاشيه);جلد2;صفحه (148-149)
[10]فيروز آبادي
، محمد بن يعقوب ، 729 - 817ق;بصائرذوى التمييزفى لطائف الكتاب العزيز;جلد1;صفحه
(79-80)
نام کتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی جلد : 1 صفحه : 1331