responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نظام اخلاقى اسلام نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 192

از آن جا كه در مسير كشتى، حاكم ستمگرى، كشتى ها را غاصبانه تصاحب مى كند، من با خراب كردن قسمتى از آن، خواستم از تمايل حاكم ستمگر به تصاحب آن بكاهم; آن نوجوان را كشتم براى اين كه اگر زنده مى ماند، راه طغيان و فساد را پيش مى گرفت و پدر و مادر مؤمن خود را نيز به اين راه مى كشاند.

آن ديوارى را كه در معرض انهدام بود، تعمير كردم; زيرا زير آن گنجى متعلق به دو يتيم، وجود داشت; من با تعمير آن خواستم گنج را از ديدگان مردم باز دارم، تا در آينده صاحبان گنج، آن را استخراج كنند.[1]

اينها نمونه هايى از امور غيبى است كه بندگان مرضىّ و پسنديده خدا از آن خبر داده اند و هرگز با اين گزارش ها، شريك خدا محسوب نمى شوند; زيرا اين دو علم از هر نظر با هم متفاوت و مختلفند; علم خدا و اطلاع او از غيب، ذاتى و غير اكتسابى و ازلى است و محدود به حد و مرزى نيست; امّا علم پيامبران و افراد ديگر از بندگان لايق و شايسته خدا، همگى اكتسابى و محدود به حدود و قيود است.

اميرمؤمنان(عليه السلام)، پس از گشودن بصره و درهم شكستن قدرت و نيروهاى پيمان شكنان (طلحه و زبير) از حوادث ناگوار آينده بصره خبر داد، يكى از ياران امام، به حضرتش عرض كرد: آيا از غيب خبر مى دهى؟! امام در پاسخ او چنين فرمود: «لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْب وَإِنّما هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذى عِلْم;[2] فرمود آنچه من از غيب خبر مى دهم، غيب]گويى[ نيست كه مخصوص خدا باشد و كسى نتواند بر آن آگاهى پيدا كند، بلكه آنچه مى گويم آموخته اى است كه از صاحب علم و دانش آموخته ام».


[1] ر.ك: سوره كهف(18) آيه هاى 60ـ 82.
[2] نهج البلاغه، صبحى صالح، خطبه 128.
نام کتاب : نظام اخلاقى اسلام نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 192
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست