responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 731

آن گاه يادآور شد:پس از من سرگرم جنگ با خوارج نباشيد، كه دشمن اصلى شما معاويه است ومن براى حفظ امنيت به نبرد با آنان اقدام كردم. اقليتى از آنان باقى مانده وشايسته جنگيدن نيستند.

امام (عليه السلام) ازغنائم جنگى اسلحه وچهارپايان را در ميان ياران خود تقسيم كرد ولوازم زندگى وكنيزان وغلامان ايشان را به وارثانشان بازگرداند. آن گاه در ميان سپاه خود قرار گرفت واز عمل آنان تقدير كرد ودستور داد كه از همين نقطه رهسپار صفّين شوند وريشه فساد را بكنند. ولى آنان در پاسخ امام (عليه السلام)گفتند:بازوان ما خسته شده وشمشيرهاى ما شكسته وتيرها پايان يافته است. چه بهتر كه به كوفه بازگرديم وبر نيروى خود بيفزاييم.

اصرار آنان بر بازگشت، مايه تأسّف امام (عليه السلام) شد وناچار به همراه آنان به پادگان كوفه درنخيله بازگشت. آنان به تدريج به كوفه مى رفتند واز زن وفرزند خود ديدار مى كردند وديرى نگذشت كه فقط گروهى اندك در پادگان باقى ماندند، گروهى كه هرگز نمى شد با آنان به نبرد شاميان رفت.

تاريخ پايان فتنه خوارج

نطفه انديشه خروج بر امام (عليه السلام) در سرزمين صفّين در ماه صفر سال سى وهشت هجرى بسته شد وبه مرور زمان انديشه مخالفت تحكيم با كتاب خدا شدّت گرفت. خوارج كوفه در دهم ماه شوّال همان سال در خانه عبد اللّه بن وهب راسبى اجتماع وبا او بيعت كردند وتصميم بر ترك كوفه گرفتند واز آنجا به حروراء وسپس به نهروان رفتند. امام (عليه السلام) در مسيرخود به شام مجبور به تغيير برنامه ونبرد با خوارج شد وطبق نقل مورّخان در نهم ماه صفر سال سى وهشتم ريشه فساد كنده شد.[1]


[1] تاريخ طبرى، ج3، ص 98 والخوارج.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 731
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست