responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 589

شاميان به ميدان نبرد تظاهر به دين وتقوى وورع است گر چه در دل از آن اثرى نباشد. از اين رو، فرمان داد كه منبرى ترتيب دادند وسران سپاه شام را به حضور طلبيد وبر فراز منبر قرار گرفت وهمچون فردى سوخته دل براى دين ومذهب اشك تمساح ريخت وگفت:

اى مردم، جانها وسرهاى خود را به ما بسپاريد. سست مشويد ودست از يارى مكشيد. امروز روزى پر خطر است، روز حقيقت وحفظ آن است.شما بر حق هستيد ودر دست شما حجّت است. شما با كسى نبرد مى كنيد كه بيعت را شكسته وخون حرامى را ريخته است ودر آسما ن كسى او را معذور نمى شمارد.

آن گاه عمروعاص بر فراز منبر قرار گرفت وسخنانى شبيه سخنان معاويه گفت واز منبر پايين آمد.[1]

سخنرانى امام(عليه السلام)

به امام (عليه السلام) گزارش رسيد كه معاويه از طريق حيله ونيرنگ وتظاهر به دين شاميان را به جنگ دعوت مى كند. لذا آن حضرت دستور داد كه همگان در نقطه اى گرد آيند. راوى مى گويد: امام را ديدم در حالى كه بر كمان خود تكيه كرده وياران پيامبر را به دور خود گرد آورده بود ومى خواست مردم آگاه شوند كه ياران پيامبر در گرداگرد او هستند. پس ستايش خدا را بجا آورد وچنين گفت:

مردم سخنان مرا بشنويد وآن را به خاطر بسپاريد. خودخواهى از گردنكشى است ونخوت از كبر وخودبينى، وشيطان دشمن حاضرى است كه به شما وعده باطل مى دهد. آگاه باشيد كه مسلمان برادر مسلمان است. ناسزا مگوييد ودست از يارى مكشيد.شريعتِ دين يكى وراههاى آن هموار است.هركسى آن را گرفت به آن پيوسته وهر كس آن را ترك كند از آن خارج


[1] وقعه صفّين، ص 222; شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج5، ص 180.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 589
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست