responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 366

گواه روشن بر نارضايى عايشه از حكومت على (عليه السلام) داستان زير است كه طبرى آن را نقل كرده است:

در حادثه قتل عثمان، عايشه در مكّه بود.پس از پايان اعمال حج رهسپار مدينه شد. در نيمه راه، در منطقه اى به نام «سرف»، از قتل خليفه وبيعت مهاجرين وانصار با على (عليه السلام) آگاه شد واز اين خبر به اندازه اى ناراحت گرديد كه آرزوى مرگ كرد وگفت: اى كاش آسمانها بر سرم فرو مى ريخت.سپس از آن منطقه به مكّه بازگشت وگفت:عثمان مظلوم كشته شد وبه خدا سوگند من به خونخواهى او قيام مى كنم. گزارشگر قتل خليفه به خود جرأت داد وگفت: تو تا ديروز به مردم مى گفتى كه عثمان را بكشند زيرا كافر شده است، چطور امروز او را مظلوم مى دانى؟ وى در پاسخ گفت:انقلابيون او را توبه داده اند وسپس كشته اند.[1]

بيعت انقلابيون با حضرت على(عليه السلام)

با آنكه عوامل ياد شده نزديك بود امام (عليه السلام) را براى بار چهارم از خلافت محروم سازد، قدرت انقلابيون وپشتيبانى افكار عمومى از آنان عوامل منفى را بى اثر ساخت وياران رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) به صورت دستجمعى رو به خانه على (عليه السلام) آوردند وبه آن حضرت گفتند كه براى خلافت شخصى شايتسه تر از او نيست.[2]

ابو مخنف در كتاب «الجَمل» مى نويسد:

پس از قتل عثمان اجتماع عظيمى از مسلمانان در مسجد تشكيل شد، به نحوى كه مسجد لبريز از جمعيت گرديد. هدف از اجتماع تعيين خليفه بود.شخصيتهاى بزرگى از مهاجرين وانصار، مانند عمّار ياسر وابوالهيثم بن التّيهان ورفاعة بن رافع ومالك بن عجلان وابو ايّوب انصارى و... نظر دادند كه با على بيعت


[1] تاريخ طبرى، طبع بولاق، ج5، ص 173.
[2] همان، ص 152.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 366
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست