responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 186

است. از جمله، از حضرت صادق (عليه السلام) نقل مى كند كه حضرت على (عليه السلام) بيعت نكرد تا آنگاه كه دود غليظى خانه او را فرا گرفت.[1]

در اينجا دامن سخن را در باره نخستين پرسش از حادثه جمع مى كنيم وقضاوت را به دلهاى بيدار واگذار مى كنيم ودنبال حادثه را به اتّكاى مدارك اهل تسنن مى نگاريم.

چگونه حضرت على(عليه السلام) را به مسجد بردند؟

اين بخش از تاريخ اسلام همچون بخش پيش تلخ ودردناك است زيرا هرگز تصوّر نمى رفت كه شخصيتى مانند حضرت على (عليه السلام) را به وضعى به مسجد ببرند كه چهل سال بعد، معاويه آن را به صورت طعن وانتقاد نقل كند. وى در نامه خود به امير المؤمنين (عليه السلام) پس از ياد آورى مقاومت امام (عليه السلام)در برابر دستگاه خلافت چنين مى نويسد:

...تا آنجا كه دستگاه خلافت تو را مهار كرده وهمچون شتر سركش براى بيعت به طرف مسجد كشاندند.[2]

امير مؤمنان در پاسخ نامه معاويه، تلويحاً، اصل موضوع را مى پذيرد وآن را نشانه مظلوميت خود دانسته، مى گويد:

گفتى كه من به سان شتر سركش براى بيعت سوق داده شدم.به خدا سوگند، خواستى از من انتقاد كنى ولى در واقع مرا ستودى وخواستى رسوايم كنى امّا خود را رسوا كردى.هرگز بر مسلمانى ايراد نيست كه مظلوم واقع شود.[3]

ابن ابى الحديد تنها كسى نيست كه جسارت به ساحت قدس امام (عليه السلام)


[1] وَ اللّهِ ما بايَعَ عَليٌّ حَتّى رَآى الدُّخانَ قَدْ دَخَلَ بَيْتَهُ; تلخيص الشافي، ج3، ص 76.
[2] متن نامه معاويه را ابن ابى الحديد در شرح خود(ج15، ص 186) نقل كرده است.
[3] نهج البلاغه، نامه 28.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 186
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست