نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا جلد : 1 صفحه : 73
زياد، نصيحت هاى فراوان و ارسال پيامهاى متعدّد، حجّت را بر آنان تمام كرد. وقتى احساس كرد كه آنان بر باطل خويش سماجت دارند، ناچار شد، دست به قبضه شمشير ببرد و با قدرت، ريشه فساد را بركند، از اين روى در منطقهاى (اطراف كوفه) به نام نهروان، درگيرى سختى ميان سربازان امام و ياغيگران رخ داد; امام در آن شرايط، قبل از آغاز نبرد، مخالفان را چنين مورد خطاب قرار داد و گفت: «فانا نذير لكم...».
«من شما را بيم ميدهم از اينكه در كنار اين نهر و در اين سرزمين گود و پست كشته شويد; در حالى كه نزد پروردگار خود دليلى بر مخالفت با من نداشته باشيد. دنيا شما را در گمراهى پرتاب كرده و تقدير (كه نتيجه شوم تدبير شما است) شما را براى مرگ آماده ساخته است، من شما را از اين حكميت نهى كردم ولى با سرسختى مخالفت نموديد و فرمان مرا پشت سر انداختيد، تا به دلخواه شما تن دادم، اى گروه كم عقل، و اى كم فكرها، من كار خلافى انجام نداده ام و نميخواستم به شما زيانى برسانم»[1].
تنها مستمسك آنان، اين بود كه مى گفتند، تو چرا بر خلاف تصريح قرآن كه ميفرمايد: ((لا حكم الاّ للّه))، به «حكميت» دو انسانى مانند عمرو عاص و ابو موساى اشعرى، تن دادى.
جمود و كم فكرى آنان به حدى بود كه نميتوانستند، اين حقيقت را درك كنند كه:
اولاً، امام پس از اصرار آنان تن به «حكميت قرآن» داد و در متن صلحنامه نوشته شد كه هر دو تفر به كتاب خدا و سنت پيامبر مراجعه و بر طبق آن حكم كنند. ناگفته پيداست، كتاب خدا صامت و ساكت است، انسان عالمى بايد آن را به