شاخص اوّل، با توجه به اختلاف متن و گذشته از اينكه تنها در پارهاى از متون آمده است، كاملاً مبهم و نارسا است و هرگز پيامبر بليغ، در مقام تحديد فرقه ناجيه، به چنين كلمه مجملى اكتفا نميكند. زيرا اين معرّفى بگونهاى است كه هر فرقهاى آن را بر خود، تطبيق ميكند و خود را مصداق آن ميشمرد. چه اينكه مقصود از «الجماعة»«جماعة المؤمنين و المسلمين» است و هر فرقهاى خود را گروه با ايمان ميداند، علاوه كه اين معرّفى بر آگاهى مخاطب نميافزايد. زيرا همگان ميدانند كه «جماعة المؤمنين» و «جماعة المسلمين» رستگار بوده، و اهل نجات ميباشند، سخن در اين است كه مؤمن و مسلمان واقعى كيست. تا از راه شناخت او، اهل نجات شناخته شوند. و اگر مقصود، «جماعة الصحابه» است، اين همان معرّف دوم است كه اكنون پيرامون آن سخن ميگوييم.
معرّف دوم اينستكه مقياس، خود پيامبر و پس از وى ياران او باشند. اين ملاك نيز مانند، نخست، از نارسايى ويژهاى برخوردار است. زيرا:
1ـ اگر مقصود، «همه صحابه» باشد، چنين اتفاقى جز در مسائل ضرورى
[1] جامع الاصول، ج 10، ص 407، شماره 7468. سنن ابو داود، ج 4، كتاب «السنه»، ص 198. [2] جامع الاصول، ج 10، ص 408، شماره 7470. سنن ترمذى، ج 5، كتاب الايمان. [3] مستدرك حاكم، ج 4، ص 430. [4] روضات الجنات، طبع سنگى، ص 8. [5] نقل از كتاب «الجمع بين التفاسير».
نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا جلد : 1 صفحه : 38