«بگو، دلائل روشنگرى از جانب پروردگارتان براى شما آمده، هر كه بينا شود، به سود خود و هر كه كوردل باشد، به زيان خود اوست».
باز ميفرمايد:
((وَ قُلْ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ))(سوره كهف/29).
«بگو، پيام حق از پروردگارتان فرا رسيده است، هر كه بخواهد ايمان آورد و هر كه بخواهد كفر ورزد».
آيا وقت آن نرسيده است كه «سلفيها» در پرتو نصوص قرآن، به نقد اين روايات بپردازند؟ يا آن كه روايات «ابو هريره» را بر نصوص قرآن مقدم و برتر ميشمارند؟
5ـ آيا صحيح است، بگوييم كه تكليف فزون بر قدرت اشكال ندارد و صحيح است كه خدا انسان را بر خارج از توانش نيز مكلف سازد؟[1] با اينكه قرآن ميگويد:
((لايُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً اِلاَّ وُسْعَها))(سوره بقره/286).
«خدا هيچ انسانى را به بيش از توانش تكليف نميكند».
6ـ آيا صحيح است بگوييم، عقلاً روا است كه خدا فرزندان معصوم مشركان را در روز رستاخيز شكنجه دهد[2].
در حاليكه قرآن ميگويد:
((اَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرى))(سوره نجم/38).
آيا دور از وجدان نيست كه بگوييم، اگر انسانى را به خاك سپردند و بستگان