responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 1  صفحه : 244

مانند عمر بن عبد العزيز، نيست. حال، 3چگونه ميتوان توجيه كرد كه اعتقاد به خلافت عثمان، جزء اصول است; در حاليكه اعتقاد به خلافت فرزند عبد العزيز، چنين نيست؟

در اينجا، نكته ديگرى هست و آن اينكه تا زمان احمد بن حنبل (م 241هـ)، بر اثر غلبه محدثان عثمانى، امام على (عليه السلام)جزء خلفاى راشدين شمرده نميشد، ليكن وقتى احمد بن حنبل، به مقام امامت اهل سنت، در زمينه عقائد رسيد، وى امام را نيز، جزء خلفاى راشدين قرار داد و مسأله «تربيع»، در آن تاريخ پديد آمد و او به حق در اين راه جهاد كرد و عقيده را بر سياست مقدم داشت.

ابويعلى، مؤلف كتاب «طبقات الحنابله»، از حمصى، نقل ميكند كه «من، به حضور احمد بن حنبل، رسيدم و گفتم، مسأله تربيع نوعى اهانت به طلحه و زبير است. احمد بن حنبل در پاسخ گفت، سخن بيجا ميگويى، ما با نبرد آنان چكار داريم؟ سرانجام، مرا از اين جهت قانع كرد كه خليفه دوم، على را در شوراى شش نفرى وارد كرد و على نيز خود را امير مؤمنان خواند، آيا من ميتوانم بگويم، او امير مؤمنان نبوده است[1]؟

مجموع آنچه تاريخ، در اين باره، آورده است، ميرساند كه به مرور زمان، اعتقاد به خلافت خلفاء، در جدول عقائد، وارد شده و سياستها بدان دامن زده اند.


[1] طبقات الحنابلة، ج 1، ص 393.

نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 1  صفحه : 244
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست