نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا جلد : 1 صفحه : 230
صلح را در ميان آنان برقرار سازيد و اگر يكى از دو گروه به ظلم و ستم خود ادامه داد، با او وارد نبرد شويد؟
سعد وقاص: صحيح است، ولى اى على، شمشيرى به من بده كه به وسيله آن، كافر را از مؤمن باز شناسم، من از آن ميترسم كه مؤمن را بكشم و وارد آتش گردم.
امير مؤمنان (عليه السلام): آيا ميدانيد كه عثمان، امام و پيشواى مردم بود و شما با او بيعت كرده بوديد كه سخن او را بشنويد و از او فرمان ببريد؟ اگر او نيكوكار بود، چرا او را خوار ساختيد؟ و اگر بدكار بود، چرا با او نبرد نكرديد؟ اگر عثمان در كارهاى خود راه صواب را در پيش گرفته بود، بر او ستم كرديد كه امام خود را يارى نكرديد و اگر به راه خطاء بود، باز ستم كرديد كه امر به معروف و نهى از منكر نكرديد، ستم كرديد كه ميان ما و او، فرمان خدا را اجراء نكرديد، آنجا كه فرموده است: «با ستمگر بجنگيد تا به فرمان خدا گردن نهد». در اين هنگام، آثار محكوميت در چهره متخلّفان ظاهر گشت و دست خالى از محضر او برخاستند و بيرون رفتند.
شيوه على (عليه السلام) اين بود كه هر گاه نماز صبح و مغرب را ميخواند، گروهى را مانند معاويه و عمرو عاص و ابو موسى اشعرى و حبيب بن مسلمه، و ضحاك بن قيس، و وليد بن عقبه و عبد الرحمان بن خالد را لعن ميفرمود. وقتى معاويه از كار آن حضرت آگاه شد، او نيز على و ابن عباس و قيس بن سعد و حسن و حسين را لعن ميكرد»[1].