responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 1  صفحه : 226

2ـ مغيرة بن شعبه، در زمان خلافت عمر، متّهم به عمل زشتى شد، دادگاهى براى او تشكيل گرديد و سه نفر بر عمل زشت او گواهى دادند، به دليل اينكه شمار شهود به چهار نفر نرسيد، دادگاه از اجراى حدّ خوددارى و در مقابل، شهود را تنبيه كرد. ما فعلاً به اين تراژدى كه 3چگونه شاهد چهارم از شهادت باز گرفته شد، كارى نداريم، ولى جان سخن اينجا است كه اگر موقعيت صحابه استثنائى و فوق جرح وتعديل بود، چرا اساساً دادگاه تشكيل شد و چرا خليفه به شهود اعتراض نكرد كه چگونه بر صحابى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) كه عادل و پاكدامن است، شهادت دروغ ميدهند؟

عبد الرحمان بن عمر نيز، در عصر خلافت پدر، مرتكب شرب خمر شد و گويا حد بر او جارى گشت[1].

3ـ چگونه ميتوان گفت، ياران پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) همگى ستارگان هدايتند، در حاليكه در جنگ صفين، در هر دو طرف، صحابه پيامبر وجود داشت، و مفاد اين حديث، در صورت اطلاق، اين است كه هر دو گروه، بر حق و درستى باشند، يعنى، مثلاً هم عمار ياسر بر حق بوده و هم قاتلان عمار، در حالى كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) درباره عمار فرمود: «گروه سركش تو را ميكشند»; و حضرت شاميان را به عنوان «فئه باغيه» معرفى ميكند و به حكم قرآن، بايد با آنان نبرد كرد و تا تن به صلح ندادهاند، بايد كشته شوند.

((فَقاتِلُوا الَّتِى تَبْغِى حَتَّى تَفِىءَ اِلى اَمْرِ اللّهِ)) (سوره حجرات/9).

«با گروه متجاوز بجنگيد تا گردن به فرمان خدا نهند». مفاد اين آيه به ضميمه حديث پيشين اين است كه افراد ياغى و سركش، تا در خط بغى و تجاوزند، هدايت نيافته و طبعاً هدايتگر نخواهند بود.


[1] اسد الغابه، ج 3، ص 312.

نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 1  صفحه : 226
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست