responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دوست نماها(تفسير سره منافقون) نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 64

پذيرفته و در حقيقت به رنگ اسلام درآمده بود) از فرصت استفاده كرد و به گروهى كه دور او بودند، چنين گفت:

از ماست كه بر ماست. ما مردم مدينه (انصار) مهاجران مكه را در سرزمين هاى خود جاى داديم و آنها را از شرّ دشمن حفظ كرديم، اكنون وضع ما مصداق روشن اين مثل معروف شده است كه مى گويند: سگ خود را پرورش ده تا تو را بخورد. به خدا قسم، اگر به مدينه بازگرديم بايد روابط اقتصادى خود را با كسانى كه دور رسول خدا را گرفته اند قطع كنيم، تا سرزمين ما را ترك كنند و بايد جمعيت نيرومند و پرافتخار (مردم مدينه) افراد ناتوان و ضعيف(مهاجران) را از سرزمين هاى خود اخراج كنند.

اين مرد، موقعى تخم نفاق و عداوت با مهاجران را در ميان برخى افشاند كه زمينه پذيرش آن بر اثر نزاع مهاجر و انصار، در بعضى از مسلمانان به وجود آمده بود. خوش بختانه در آن جمع ، جوانى دل آگاه نشسته بود و با منطق نيرومند به سخنان شيطانى وى چنين پاسخ گفت:

«به خدا قسم، خوار و ذليل تويى! آن كه در ميان خويشاوندان خود كوچك ترين موقعيتى ندارد تويى! ومحمد عزيز مسلمان هاست، دل هاى آنها آكنده از مهر و مودت اوست».

آن گاه آمد و پيامبر را از سم پاشى عبداللّه آگاه ساخت و پيشنهاد كرد در آن نقطه عبداللّه را اعدام كنند، ولى پيامبر فرمود: اين كار هرگز صلاح نيست; زيرا مردم مى گويند: محمد پس از آن كه به اوج قدرت رسيد ياران خود را كشت.

اسيد شرفياب محضر پيامبر شد و او را تسلى داد و گفت: با عبداللّه مدارا كنيد; زيرا او يك فرد شكست خورده است و طلوع اسلام در سرزمين مدينه، از موقعيت اجتماعى او كاسته و شالوده حكومت و سلطنت او را كه ريخته شده و

نام کتاب : دوست نماها(تفسير سره منافقون) نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 64
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست