responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پاسدارى از مرقد پيامبران و امامان نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 17

ابن تيميه در كتاب «الصراط المستقيم» مى گويد: هنگام فتح بيت المقدس، قبور پيامبران، بنا داشت ولى درب آن تا سال چهارصد هجرى بسته بود[1]. فرض كنيد گفتار ابن تيميه صحيح باشد; در حالى كه ادعايى بيش نيست. اگر به راستى ساختن بنا بر قبر حرام بود، طبعاً بايد ويران كردن آن واجب باشد و مسدود بودن آن مجوز بقاى آن نمى باشد، بلكه بايد هرچه زودتر سقف و بنا با بيل و كلنگ ويران گردد.

خلاصه: وجود اين ابنيه و قبه ها در طول اين مدت در برابر انظار علما و سران اسلام، خود نشانه بارزى بر جواز آن در آيين اسلام مى باشد و سپاه اسلام در فتح شامات نه تنها دست به تخريب قبور پيامبران نزد بلكه خادمان آن ها را در مأموريت خود ابقا نمود و كوچك ترين حساسيت و يا عمل منفى در برابر آن ها نشان نداد.

5. سيره مسلمانان و بناى بر قبور

سيره مسلمانان در طول سال ها تا روزى كه وهابيان بر حرمين شريفين مسلط شدند بر اين بود كه گنبد و بارگاه پيامبران و اولياى الهى و وابستگان آن ها را تعمير و مرمت كنند و يا روى قبور آنان گنبد و سايه بانى بسازند و اين سيره در اين چهارده قرن مى تواند كاشف از حكم شرعى باشد.

فقيهان اسلام اتفاق امت اسلامى يا فقها را بر امرى در يك زمان، دليل قطعى بر جواز آن مى شمارند و از اين جهت اجماع را يكى از منابع حكم اسلامى مى دانند. اكنون سؤال مى شود چرا اجماع امت اسلامى در يك قرن، كاشف حكم شرعى بوده و براى همه «لازم الاتّباع» مى باشد ولى اتفاق عموم مسلمانان جهان و سيره عملى آنان بر بنا روى قبور، كاشف از حكم شرعى نمى باشد؟!

بررسى كتب تاريخى و سفرنامه هاى مسلمانان گواه بر وجود صدها آرامگاه و مرقد باشكوه در سرزمين وحى و كشورهاى اسلامى است. اينك ما از جهان گردان اسلامى و مورخان مورد اعتماد ـ مانند «مسعودى» در «مروج الذهب» و «ابن جبير» و «ابن نجّار» و «ابن حجاج» ـ فرازهايى را نقل مى كنيم تا روشن شود در طول زمان ها امت اسلامى بر اين بناها و مقبره ها با ديده تكريم و تقدير مى نگريستند.

1. مسعودى در كتاب ارزشمند خود قبور امامان را در قبرستان بقيع چنين توصيف مى كند:

«روى قبر آنان سنگى است كه بر آن نوشته شده است: به نام خداى رحمن و رحيم، سپاس خداى را كه امت ها را نابود و مردگان را زنده مى كند. اين قبر فاطمه بنت پيامبر، سرور زنان جهان، و قبر حسن بن على بن ابى طالب و قبر على بن الحسين بن على بن ابى طالب و قبر محمد بن على و قبر جعفر بن محمد است[2]».

مسعودى از مورخان قرن چهارم است. سلفى هاى متعصب، اين قرن و قرن هاى پيش از آن را به عنوان بهترين قرون تاريخ اسلام ياد مى كنند و اعمال رايج در ميان مسلمانان آن زمان را نشانه مشروعيت آن ها مى دانند. متأسفانه اين سنگ بزرگ كه مسعودى از آن ياد كرده است، در اثر سلطه وهابيان، زير خروارها خاك پنهان گشته و امروزه اين قبور اساساً به صورت مشخص از هم شناخته نمى شوند.


[1] كشف الارتياب، ص 384، چاپ دوم، به نقل از «الصراط المستقيم» ابن تيميه.
[2] مسعودى، مروج الذهب، ج 2، ص 288. از نظر مسعودى قبر معروف به قبر فاطمه، به دخت پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم)تعلق دارد، در حالى كه از نظر ما متعلق به فاطمه بنت اسد است.

نام کتاب : پاسدارى از مرقد پيامبران و امامان نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 17
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست