رشد و ترقّى كودك مرهون به كارگيرى عوامل متعدّدى است كه در بين
آنها، خانواده از اهميت ويژهاى برخوردار است و پس از آن، محبّت، احترام و رعايت
عدالت بين كودكان از جمله عواملى هستند كه در رشد وى بسيار مؤثّر مىباشند.
محبت ريشه اصلى شجره فضايل و مايه اساسى سجاياى انسانى مىباشد كه از
مؤثرترين عوامل پرورش صحيح كودكان است.
اولياى دين محبت كردن به كودك را زياد سفارش كرده و كسانى را كه به
آن بىتوجّهى مىكنند، مورد نكوهش قرار دادهاند.
ايجاد شادابى و نشاط، شكوفايى ذوق و استعداد، رشد عاطفى كودك، اعتماد
به نفس و جلب اطمينان و زمينهسازى استقلال و ... از جمله آثار محبت كردن به كودك
است؛ عقدههاى روانى، اضطراب، انحراف، خشونت، اختلال در روابط، بدبينى و نارسايى
در رشد نيز از جمله عوارض محروميت انسانها از محبت مىباشد.
پدر و مادر بايد توجّه داشته باشند كه ابراز محبت منحصر به دوران
طفوليت نيست، بلكه فرزند در دوران نوجوانى و جوانى نيز تشنه محبت است؛ البته محبت
كردن بايد متناسب با سن فرزند باشد و نيز توجه والدين به اين نكته لازم است كه
محبت نبايد در حد افراط و تفريط باشد، چه اينكه محبت نبايد مانع تربيت فرزند شود و
يا پدر و مادر آن را وسيلهاى براى نفوذ خود در فرزند قرار دهند، بلكه محبت
مىبايست وسيلهاى جهت رشد و تربيت صحيح كودك به حساب آيد و البته اين مقصود،
زمانى حاصل مىشود كه محبّت بر اساس معيارهاى دينى در مورد فرزندان به كار گرفته
شود.