14. كسانىاند كه بىاذن پدر به جهاد رفته و شهيد شدهاند. افزون بر
اين، بسيارى از روايات، رجال اعراف را حضرت محمّد 6 و آل پاك او (ع) دانستهاند
(الميزان، 8/ 128- 126؛
پيام قرآن، 6/ 549).
از
شواهدى كه در آيات سوره اعراف وجود دارد و رواياتى كه امام معصوم (ع) رسيده، دو
تفسير براى سخن قرآن در اين باره مىتوان بيان كرد: اول. اهل اعراف تنها مردانى
الهىاند كه در جايى بلند ميان بهشت و دوزخ جاى مىگيرند و بر بهشتيان و دوزخيان
اشراف دارند و آنان را به خوبى باز مىشناسند. نخست به مؤمنين بهشتى سلام و تحيّت
مىگويند، مؤمنينى كه هنوز پاى به بهشت ننهادهاند و منتظرند تا به آن درآيند. آن
گاه نظر به اهل دوزخ مىكنند و از دوزخ به خدا پناه مىبرند؛ همان سان كه در دنيا
از آتش دوزخ به خدا پناه بردهاند. مىگويند: خدايا! ما را همراهِ ستمگران به دوزخ
مينداز.
سپس
دوزخيان را سرزنش مىكنند و مىگويند: آيا دريافتيد كه مالها و فرزندها كه
گردآورديد و تكبّرها كه ورزيديد، سودى به حالتان نبخشيد؟ اين مؤمنان، هماناناند
كه سوگند ياد مىكرديد كه به رحمت الهى و بهشت در نمىآيند. آن گاه خطاب به مؤمنان
مىگويند: به بهشت در آييد كه ترس و اندوهى برشما نيست (الميزان، 8/ 121- 133). دوم. آيات قرآنى از هنگامى سخن مىگويند كه مؤمنان
خالص به بهشت رفتهاند و دوزخيان به دوزخ، و در اعراف- جز آن مردان الهى- گروهى
مردمان ضعيفالايمان جاى گرفتهاند و افزون بر اعمال نيك، اعمال زشتى نيز دارند و
بىمدد الهى و شفاعت اين مردان الهى راهى به بهشت ندارند.
سرانجام
اينان نيز با شفاعت مردان اعراف و رحمت الهى به بهشت مىروند (پيام قرآن، 6/ 547- 558؛
تفسير القمى، 1/ 231). به هر سان، آيات قرآنى نشان مىدهند كه خداوند، جايگاهى
والا به انسانهاى الهى و رهبران دينى مىبخشد و نقشى مهم در هدايت پيروانشان
بدانان عطا مىكند.
آنچه
در اعراف روى مىدهد، از مصاديق سبقت رحمت خداوند بر غضب او است و اينكه شفاعت
نيكان در جهان آخرت، حقيقتى انكارناپذير است (پيام
قرآن، 6/ 554).