ديگر، ظهور دابّة الارض است؛ موجودى كه از زمين برمىخيزد و با مردم
سخن مىگويد و مؤمن را از كافر جدا مىسازد.
در
پارهاى تفاسير آمده است كه مراد از دابّة الارض حضرت على (ع) است كه رجعت مىكند
(نمل، 82؛ معادشناسى، 4/ 109؛
تفسير علىّ بن ابراهيم، 2/ 130).
ج.
پيشامدهاى نظام خلقت:
در
بسيارى از آيات قرآنى، از دگرگونىها و تحوّلات ژرف در نظام خلقت سخن به ميان است
كه پيش از قيامت رخ مىدهند.
از
آن جمله است لرزيدن كوهها و زمين (مزّمّل/ 14) و از جا كنده شدن، درهم كوفته شدن
و فروريختن كوهها (حاقّة/ 14؛ واقعه/ 6 و 5). از اين آيات برمىآيد كه كوهها به
كلّى فرو مىريزند و از ميان مىروند و زمين هموار مىگردد (طه/ 106).
نيز
از پيشامدها است شكافته شدن درياها (انفطار/ 3؛ تكوير/ 6)، خاموشى خورشيد و ماه و
ستارگان (تكوير/ 14)، شكافته شدن آسمانها (انشقاق/ 1؛ حاقّة/ 6) و آشكار گشتن
دودى كه همه زمين را فرا مىگيرد (دخّان/ 10 و 11). بدين سان نظام آفرينش دگرگون
مىشود و زمين و نظام حاكم بر آن، به كلّى تحوّل مىيابند (ابراهيم/ 48).
آن
گاه با نفخ صور (نفخ صور) همه آدميان مىميرند و سپس با نفخ صور دوم، براى رستاخيز
به پا مىخيزند (زمر/ 68).
اصول
دين: پايههاى اعتقادى دين
هر
دينى اصول و فروعى دارد. مراد از اصول، پايههاى اعتقادى دين است كه نخست بايد
بدانها ايمان آورد و آن گاه به فروعى كه از آنها برخاستهاند، پاى بندى كرد. اصول
دين مربوط به اعتقاد است و فروع دين، مربوط به عمل (فرهنگ
معارف اسلامى، 1/ 222). اعتقاد به اصول دين بايد از روى تحقيق باشد، نه تقليد.
كسى كه به اصول دين ايمان ندارد، از دين بيرون است. در آغاز برخى رسالههاى عمليّه
از اصول دين سخن رفته است. توحيد، نبوت، معاد، اصول دين اسلاماند و دو اصل امامت
و عدل از مسلّمات مذهب شيعهاند و هر كس بدانها ايمان ندارد، از مذهب شيعه بيرون
است اگر چه از اسلام بيرون نيست (آموزش دين، 18). «توحيد» نخستين اصل است به معناى
يگانگى خداوند متعال. (توحيد) «نبوت» اصلى ديگر است به معناى پيامبرى حضرت