ولى محبّت من به شما روا نمىدارد كه در گمراهى رهايتان كنم.» (روح المعانى، 25/ 32) اشكال اين برداشت
آن است كه با حدّ و مرزى كه خداوند براى دعوت و هدايت برنهاده است، سازگار نيست؛
زيرا خداوند در قرآن كريم، وظيفه پيامبر 6 را تنها دعوت دانسته و به او فرموده
است كه هدايت به دست تو نيست و تنها از آنِ من است (قصص/ 56). نيز فرموده است كه
پيامبر 6 نبايد از اينكه كفّار دعوت او را نمىپذيرند، اندوهگين شود و خود را به
سختى اندازد. وظيفه او تنها ابلاغ است (طه/ 1؛ آل عمران/ 20؛ نحل/ 82؛ مائده/ 92 و
99).
ه.
مراد
از «قربى» خويشاوندان مردم است. بدين ترتيب معناى آيه چنين مىشود: «هيچ مزدى از
شما نمىخواهم جز آنكه با خويشانتان مهربانى كنيد» (روح
المعانى، 25/ 32). امّا اين تفسير نيز نادرست است؛ زيرا در فرهنگ اسلامى
محبّت به نزديكان به صورت مطلق پسنديده نيست (مجادله/ 22)؛ بلكه تابع شرطهايى است.
وانگهى، سياق آيه مجادله چنان است كه نمىتواند مخصّص يا مقيّد آيه قربى باشد.
ديگر آنكه، اگر محبّت، محبّتى خاصّ است، ديگر نمىتوان همه قريش يا مخاطبان ديگر
را بدهكار پنداشت و آنان را به پرداخت چنين مزدى موظّف دانست (الميزان، 18/ 45).
و.
نظريّه
شيعه اين است كه مراد از «مودّت به قربى» دوستى با خويشاوندان ويژه پيامبر 6
است. اين خويشاوندان عبارتاند از همان عترت و اهل بيت.
(اهل
البيت) رواياتى پر شمار از شيعه و سنّى بر درستى اين تفسير گواهى مىدهند. چنانچه
روايتى را كه «مودّت به قربى» را به دوستى عترت و اهل بيت تفسير كردهاند به
رواياتى كه مردم را در فهم قرآن به اهل بيت ارجاع مىدهند پيوند دهيم، شكّى
نمىماند كه مراد از مزد رسالت، محبتى است كه با آن مردم به اهل بيت مراجعه
مىنمايند و آنها را مرجع علمى و عملى خود قرار مىدهند و از اين گذر با راهنمايان
راستين خويش پيوند مىخورند و به سعادت دنيوى و اخروى مىرسند. بدين سان، برخى
اشكالها كه مخالفان بر اين تفسير وارد كردهاند، عقب مىنشيند. يكى از اين
اشكالها آن است كه اگر بدين تفسير قائل شويم، مقام نبوّت را متّهم ساختهايم كه
همانند ديگر مردم براى آينده خويشان و فرزندان خود نگرانى مىكند و دين خدا را
وسيله معاش و ارتزاق آنان مىسازد (روح المعانى، 25/ 32). اين