دانشى
است كه باورهاى دينى را تبيين مىكند و سويههاى گوناگون دين را بازمىشناساند.
دينشناسى سنّتى يا علم كلام، به بررسى اصول دين بسنده مىكند؛ امّا دينشناسى
جديد، شاخههاى متعدّدى دارد: روانشناسى دين، جامعهشناسى دين، هنر دينى، ادبيّات
دينى، اسطورهشناسى، مردمشناسى دينى، تاريخ دين، دينشناسى تطبيقى، پديدارشناسى
دينى، كلام فلسفى، معرفتشناسى دينى و فلسفه دين (تجربه
دينى و مكاشفه عرفانى، 100- 85). قلمرو دينشناسى به معناى
عام، شامل علوم فقهى و هر علمى نيز هست كه يك سوى آن انديشه دينى است؛ چنان كه
علوم انسانى اجتماعى مانند جامعهشناسى و روانشناسى و تربيت را نيز در بر مىگيرد
كه نسبتى وثيق و عميق با انديشه و منش دينى دارند. اگر اين دانشها به دين عرضه
گردند يا دين و ديندارى به آنها عرضه شود، آنچه فراچنگ مىآيد، در قلمرو دينشناسى
جاى مىگيرد (دين پژوهى معاصر، 48).
رويكردهاى
دينشناسى معاصر:
در
عصر حاضر سه رويكرد عمده در عرصه دينشناسى وجود دارد:
الف. رويكرد سنّتى كه ويژگى بنيادى آن تصلّب بر يافتهها و داشتههاى
پيشين است و از نوآورى و تحوّل مىهراسد. ب. رويكرد مقابل سنّتى كه با ادّعاى تجدّد، امّا متأثّر از معرفتشناسى
غربى به تازگى پا به عرصه مطالعات دينى نهاده است و آن را «جريان متجدّد»
مىخوانند. ج. رويكردى كه نه به مواريث گذشته دينشناسى تعصّب مىورزد و نه از آن
انقطاع مىجويد و ساختارشكنى مىطلبد. اين رويكرد را مىتوان «جريان مجدّد» نام
نهاد كه در پى گشودن راهى ميان تصلّب و تجدّد است.
پرچمداران
اين جريان شخصيّتهاى برجسته علوم دينى معاصر همانند امام خمينى (ره) و علّامه
طباطبائى (ره) هستند.
جريان
مجدّد سعى دارد با بهرهگيرى از ذخاير پيشين و مواريث سلف، از آوردههاى ديگر ملل
نيز سود بَرَد و با اعتماد به نفس، در ثروت علمى بشر سهم گذارى كند و به بهانه
نوآورى، گذشته خود را يكسره از كف ندهد.
مهمترين
مسائل دينشناسى:
الف.
چيستى
دين؛ شامل تعاريف و گوهر دين، اهداف، قلمرو و كاركردهاى دين، پلوراليزم دينى،
كمال، جامعيّت و جاودانگى دين،