زشتكاران با اختيار خويش آن را از كف مىدهند. امّا رحمت عام الهى نه
تنها با خلود ناسازگارى ندارد؛ بلكه عين رحمت است. بنابر قرآن، خداوند با عطاى عام
خويش، هر دو گروه صالح و فاسد را نيرو مىبخشد (الميزان، 1/ 413 و 414؛ اسراء/ 20).
مسئله
دوم:
اينكه
برخى بندگان چند سالى را در كفر و نافرمانى سپرى كنند، مستحق آن نيست كه موجب عذاب
ابدى شود. آيا اين با عدالت الهى سازگار است؟
پاسخ:
اين
مسئله از آنجا پديد آمده است كه ميان مجازات اخروى و دنيوى قياس صورت پذيرفته است.
مجازات بر سه گونه است: اول. مجازات قراردادى:
انسانها
در اين دنيا براى پيشگرى از جرايم، مجازاتى بر مىنهند و كيفرهايى وضع مىكنند. در
اين گونه مجازات، بايد ميان جرم و كيفر تناسب باشد. هر قدر اين تناسب افزونتر
باشد، در پيشگيرى موفقتر است. دوم. مجازات تكوينى: اين مجازات را كه «مكافات عمل»
يا «اثر وضعى گناه» نيز نامند، معلول و نتيجه تكوينى جرم است. در اين دسته از
مجازات، ميان جرم و عقوبت آن، تناسب ظاهرى وجود ندارد؛ مثلًا انسان در يك لحظه
مىتواند جرعهاى يا قطرهاى زهر به كام بگذارد و عمر خويش را از كف دهد يا كسى يك
گام پيش نهد و از پرتگاهى به زير افتد. سوم. مجازات اخروى: در اين گونه مجازات،
رابطهاى ژرفتر ميان جرم و عقوبت برقرار است.
گناه
و جزاى آن داراى «رابطه عينيّت» اند؛ بدين معنا كه مجازات اخروى، تجسّم عينى اعمال
انسان در زندگى دنيوى است. هر آنچه او در دنيا مىكارد، در آخرت بر مىدارد و اين
با عدل الهى ناسازگار نيست (مجموعه آثار شهيد مطهرى، 1/ 1/ 234- 225).
مسئله
سوم:
انسان
همانند ديگر آفريدگان، عاشق جمال خداوند است و طالب توحيد و بندگى؛ امّا گاه در
عمر محدود دنيوى خويش، به لغزش مىافتد و با كفر و عصيان آلوده مىگردد. اين كژى و
پليدى كه در او پديد مىآيد، با مدّتى عذاب از ميان مىرود و انسان به سرشت راستين
خويش باز مىآيد. حال، چه نيازى به خلود در دوزخ است؟
پاسخ:
گاه
زشتى و پليدى چونان در وجود آدمى جان مىگيرند كه به صورت طبيعت ثانوى در