كعبه مىكنند بى آنكه آن را معبود خويش بدانند، شيعيان نيز بر تربت
امام حسين (ع) نماز مىگزارند بى آنكه غير خدا را سزاوار پرستش بدانند. بدين سان،
سجده بر تربت، از باب فرمانبردارى از خدا و تقرّب به او است. روايات پرشمارى نيز
بر استحباب اين عمل گواهى مىدهند؛ از جمله روايتى كه مىفرمايد: «سجده بر تربت
حسين، هفت زمين را نورانى مىكند و هر كس تسبيح تربت در دست گيرد، نام او را در
تسبيح كنندگان مىنويسند هر چند با آن تسبيح نگويد.» (وسائل
الشّيعه، 3/ 607) همه فقهاى شيعه سجده بر تربت را رجحان دادهاند و بر
استحباب آن رفتهاند.
***
تساهل و تسامح: تحمّل آگاهانه عقايد و رفتار مخالفان
تساهل
و تسامح، به معناى امروزىاش، خاستگاهى غربى دارد و برابرِ واژه انگليسى"tolerance " از ريشه"tolero " به معناى شكيبايى و تحمّل است. اصطلاح
تساهل و تسامح به اين معنا است كه آدمى از روى آگاهى و اختيار، عقايد و رفتار
مخالفان را برتابد و در برابر رفتار آنان ناسازگارى نشان ندهد (فرهنگ آكسفورد، 1350؛ فرهنگ واژهها، 214). اين موضوع در غرب،
نخست داراى صبغه دينى بود؛ ولى اندك اندك به عرصههاى ديگر نيز راه يافت و امروزه
به پذيرش مطلقِ تنوّع و گوناگونى در حوزههاى اخلاقى، سياسى و دينى تبديل شده است.
تساهل و تسامح به معناى پذيرش رأى مخالف نيست؛ بلكه به معناى تحمّل آن است و وقتى
مصداق مىيابد كه چهار عنصر فراهم باشد: اوّل، تنوّع و اختلاف؛ دوم، ناخشنودى؛
سوم، آگاهى و اختيار؛ چهارم، مانع نشدن علىرغم توانايى براى ممانعت.
از
ميان حوزههاى پرشمار تساهل، آن نوع تساهل را كه مبتنى بر آموزههاى دينى است و به
ويژه در برابر رفتارهاى دينِ مخالف نمايان مىشود، «تساهل دينى» مىنامند (تازههاى انديشه، 7/ 66).
اسلام،
خود را شريعت سَمْحه و سَهْله مىخواند (حج، 78؛ نهجالبلاغه،
خطبه 106)؛ امّا براساس حكمت، مصلحت و واقعبينى، مرزهايى براى تساهل و تسامح
برنهاده است. مفهوم غربى تساهل و تسامح، با