خلاصه
صفات ثبوتى خداوند را «صفات جمال» و صفات سلبى را «صفات جلال» مىنامند.
يكى از صفات سلبى خداوند، پيراستگى او از جسم بودن و هرگونه صفات و عوارض آن است.
يكى از دلايل اين مطلب آن است كه هر جسمى از اجزايى تركيب يافته كه به آنها نيازمند است و اگر فرض شود كه خدا جسم است، بايد از پيوستن اجزا به يكديگر بهوجود آمده باشد، درحالىكه ذات خداوند، يگانه و بسيط بوده و هيچگونه تركيبى از اجزا در آن راه ندارد.
دليل ديگر جسم نبودن خدا آن است كه يكى از لوازم جسم، محدوديت آن از نظر زمان و مكان و ديگر ابعاد است در حالىكه وجود خداوند ذات نامحدود و جامع تمام كمالات مىباشد و هيچگونه كمى و زيادى در او راه ندارد.
يكى ديگر از صفات سلبى خداوند آن است كه او با چشم ظاهر و هيچ يك از حواس ديگر، قابل ديدن و ادراك نيست؛ زيرا لازمه محسوس بودن چيزى، جسم بودن، مكان داشتن، جهت داشتن و داراى اجزا بودن است و اين امور در خداوند راه ندارد. البته مشاهده جمال حق با ديده دل، امكان دارد.
يكى ديگر از صفات سلبى خداوند، نفى زمان و مكان از اوست؛ چرا كه اين دو از خصوصيات موجودات مادّى و جسمانى بوده و لازمه محدوديت وجودى آنها بهشمار مىآيد، درحالىكه خداوند، هستى بىپايانى است كه در محدوده زمان و مكان نمىگنجد و همهجا حاضر است.