درس اوّل: ضرورت طرح مسأله امامت
گاهى چنين تصور مىشود كه «امامت» يك مسأله تاريخى است و امروز، نيز ما با امامت ائمه و يا ديگران روبرو نيستيم. بنابراين مطرح ساختن بحث امامت كه اثر عقيدتى، اجتماعى و سياسى براى ما ندارد چه ضرورتى دارد؟
در پاسخ بايد گفت: امامت فقط يك مسأله تاريخى مورد اختلاف مسلمانان نيست؛ بلكه يكى از اصول اعتقادى اسلام مىباشد كه با گذشت ايّام هرگز رنگ نمىبازد و كهنه نمىشود؛ بعلاوه مسألهامامت، از جنبه رهبرى جامعهاسلامى نيز براى هميشه مطرحبوده و خواهدبود.
در اين درس ضرورت طرح مسأله امامت در ابعاد مختلف اعتقادى، رهبرى و تداوم آن مورد بحث و ارزيابى قرار مىگيرد.
جنبه اعتقادى
يكى از مهمترين جهات بحث پيرامون اصل امامت، جهت اعتقادى آن است. زيرا شيعه بر اين باور است كه امامت از حساسترين و حياتىترين اصول اعتقادى، اجتماعى و سياسى اسلام است و سعادت دو جهان، اصلاح اخلاق و رفتار، و همه شؤون زندگى مسلمانان، و نيز بقا و بالندگى اسلام وابسته به آن است.
با توجه به جايگاه مهم اعتقادى اصل امامت است كه پيامبر اسلام (ص) مىفرمايد:
«مَنْ ماتَ بِغَيْرِ امامٍ ماتَ ميتَةً جاهِليَّةً» «1»
كسى كه بدون امام و رهبر از دنيا برود، به مرگ عصر جاهليت (قبل از اسلام) مرده است.