بنابراين،مى‌توان فرمول كلى را در اين حال چنين فرض كرد كه طى آن، تبليغات براى تحريك عقول و عواطف از پرداختن به واقعيت‌هاى عينى شروع نموده و با به دست آوردن يك محصول عينى،به روند خود خاتمه مى‌دهد:

بيان واقعيات

(تحميلى‌بودن جنگ)

تحريكِ عقول و عواطف غير دينى

(احساسات ملى و انسانى و...)

مشاركت مردمى

و اثبات حقّانيت

لا لا

در اين مدل،ميزان توانايى تبليغات در بيان واقعيات و عينى كردنِ موضوعات،بيش‌ترين اثربخشى را خواهد داشت.

از اصول تبليغات،«جلب ادراك مخاطب خود»است،بدين معنى كه در ميان واقعيت‌هاى موجود،بايد واقعيت مطلوب را به اندازه‌اى عمده كرد كه توجه و درك مخاطب را به خود جلب نموده،او را از توجه به ساير موضوعات منصرف كرده و يا از تأثير مشاهدات ديگر او بكاهد.تحميلى بودن جنگ به عنوان موضوعى كه مى‌توانست اقشار گسترده‌اى از مردم را با آن مورد خطاب قرار دهد و به‌تدريج با عمده كردن آن به جلب ادراك و نيز به تقويت و تحريك عواطف آنان بپردازد،در تبليغات جنگ هشت‌ساله مؤثر