مىشود، ولى طاقت نياوردم و درس را رها كرده و به سوى اهواز رهسپار شدم. . . روانه چنگوله شدم و پس از چند ساعت با اتوبوس وارد اين جبهه شدم. خبر فرمانده گردان را گرفتم. . . فرمانده مرا بهعنوان فرمانده گروهان 2 معرفى نمود. . . بعد از چهارماه در تاريخ 30 مرداد [با] گروهان [ها] و گردانها به طرف اهواز حركت كرديم. . . لحظۀ خداحافظى با چنگوله چنين سخن گفتم: چنگوله، اى جايگاه شهيدان، اى پايگاه مظلومان، . . . تو با آن عزيزانمان كه در بسترت خوابيدهاند مدارا كن. . . . [1]
آخرين شاهد از حضور روحانيون در كنار ساير رزمندگان و هماهنگ با ديگر اقشار، گزارشى از عمليات والفجر 8 است. در اين گزارش آمده است كه در يكى از تيپها 25 نفر روحانى غواص در شب عمليات براى رزمندگان معبر گشودند و در يكى از لشكرها فرمانده غواصان يك روحانى بود. [2]
در اين بخش ديديم كه روحانيت نيز در كنار ساير اقشار ملت همنواى با آنها در خدمت دفاع مقدس بود و علاوه بر توجيه و تشويق مردم در پشت جبهه در مساجد و تكايا و. . . ، براى حضور در جنگ و پشتيبانى جبههها تلاش، و گاه در حساسترين مسؤوليتها رزمندگان را فرماندهى مىكردند. عامل روحيه نقش تعيينكننده در نيروى انسانى جبههها دارد، و روحانيون با گره زدن صحنههاى دفاع مقدس ما به صدر اسلام، زندگى معصومان (ع) بهويژه حضرت امام حسين (ع) و كربلا، بر معنويت جبههها افزوده و روحيه عزيزان رزمنده را بالاتر مىبردند. حضور رزمى و عملياتى يك روحانى در ايجاد روحيه براى رزمندگان بسيار مؤثر و كارساز بوده است. حاصل آنكه روحانيت در