بود كه اين ارتفاع و كانال در عمليات والفجر 1 به تصرف رزمندگان اسلام درآمد. صبحِ عمليات دشمن پاتك شديدى كرد و گردان نيروهاى خودى كه جانپناهى نداشت، مجبور به عقبنشينى شد.
در اين گردان، روحانى شهيدى بهنام محمد رضا حيدرى كه بسيار نورانى، مخلص و متهجّد بود، يكتنه پشت يك تيربار نشسته بود و در مقابل پاتك دشمن مقاومت مىكرد و ديگران را نيز به مقاومت سفارش مىكرد و صداى تكبيرش بلند بود. رزمندگان در حال عقبنشينى وقتى ديدند يك روحانى مصمّم با لباس رزم يكتنه در حال مقاومت است، بهشدّت متأثّر شدند و به خط مقدم بازگشتند. امّا اينبار هم دچار پاتك شديد دشمن شدند و عقبنشينى كردند و باز با دعوت اين روحانى جان بركف به محل بازگشتند. سهبار اين حالت تكرار شد و سرانجام آن پاتك به شكست انجاميد. [1]
مبدأ شجاعت، قوّت نفس، طمأنينه، اعتدال، ايمان و قلّت مبالات به زخارف دنيا و پست و بلند آن است [2]و روحانيون رزمندهاى كه از تمام علاقهها و وابستگىهاى دنيا دل بريدند و دل در گرو دوست نهادند، بهترين مصاديق اين مفهوماند:
در عمليات والفجر مقدماتى، برادر روحانى، مرتضوى كياسرى، پس از مجروحيّت در بين اجساد نيروهاى بعثى قرار مىگيرد. آنگاه عراقىها. . . بالاى سر آنها مىآيند. اين رزمنده در حالى كه در اثر تركش خمپاره دو چشمش را از دست داده بود، با شنيدن سر و صداى عراقىها و مشخص شدن فاصله، نارنجك همراه خود را پرتاب و چند عراقى را به درك واصل مىكند. [3]
شهيد حجةالاسلام ميثمى بهرغم مسؤوليّتى كه در قرارگاه خاتم داشت و
[1] . رسالت،7/7/70، ص 14. (فرمانده تيپ 83 امام جعفر صادق با تصرّف) .
[2] . چهل حديث، امام خمينى، ص 122.
[3] . رسالت،7/7/70، ص 14.