نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج4) نویسنده : شیدائیان، حسین جلد : 1 صفحه : 54
بعد از اين كه عراق به ايران تجاوز كرد و چند فرودگاه را بمباراننمود، در همان ساعات اوليۀ شروع جنگ از ستاد مشترك به بنده خبر رسيد و من هم به خدمت حضرت امام رفتم و به وى خبر دادم. ايشان هيچ عكسالعملى كه ناشى از دستپاچگى باشد، نشان ندادند و به حرف من گوش كردند. [1]
امام نه تنها از خبر هجوم دشمن متزلزل نشد، بلكه نگرانى مسؤولان و فرماندهان را نيز به آرامش تبديل كرد. يكى از اعضاى دفتر ايشان در خاطرات خود آورده است:
در جريان حملۀ عراق به ايران روزى كه هواپيماهاى متجاوز عراقى آمدند و تمام مرزهاى جنوب و غرب كشور مورد حمله و تجاوز قرار گرفت، مسؤولان و فرماندهان در حالى كه واقعاً گيج بودند و مضطرب، به خدمت امام آمدند و چند لحظه امام با آنها ديدار داشت و آنها را راهنمايى فرمود. هنگامى كه بيرون آمدند، چنان روحيه گرفته بودند كه يكى مىگفت عراق را نابود مىكنيم، يكى ديگر مىگفت تا بغداد پيش مىرويم! [2]
همايشان همچنين در ساعاتهاى اوليۀ جنگ براى ايجاد آرامش قلبى در مردم فرمود:
ملت ايران نبايد خيال كند كه جنگى شروع شده است و حالا فرض كنيد كه دست و پاى خودمان را گم كنيم، نه اين حرفها نيست؛ يك چيزى آوردند و يك بمبى اينجا انداختند و فرار كردند و رفتند. [3]
[1] . دليل آفتاب، ص 123-124.
[2] . سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام، مصطفى وجدانى، ج 2، ص 57. (از خاطرات آقاى انصارى كرمانى) .
[3] . صحيفۀ نور، ج 13، ص 91.
نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج4) نویسنده : شیدائیان، حسین جلد : 1 صفحه : 54